بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین بارئ الخلائق اجمعین و الصّلاه و السّلام علی عبد الله و رسوله و حبیبه و صفیّه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته سیّدنا و نبیّنا و مولانا ابی القاسم محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم)و علی اله الطّیبین الطّاهرین المعصومین .

"سپاس و ستایش تنها مخصوص پروردگاری است که آسمان ها و زمین را  به حق و با هدف و غایتی مشخص خلق کرد.

جهان را آفرید ودر این بین انسان را به قوه عقل و اختیار خلق نمود و چند صبا حی را به او مهلت داد تا هماهنگ با هستی قدم در صراط مستقیم نهد و به سوی تقرب پروردگار خویش پیش برود و راه بندگیش را با عبادت و پرستشی خالصانه طی کند."

روح عبادت یاد پروردگار است.یعنی انسان یاد پروردگاررا در دلش زنده نگه دارد وبا ذکر او حرف بزند نفس بکشد و زندگی کند....

یاد پروردگار و شرم و حیا در محضر اوروح را تقویت میکند انسان را مقاوم می سازد و آرامش خاطر را نصیب انسان میکند.

لیکن غفلت آدمی را به گرداب گناه می کشاند و به فسق و فجور و بد بختی می اندازد و زندگی آدمی را به تباهی و نا کجا آباد می کشاند.

غرق شدن در دریای مادیات انسان را اسیر می کند و روح او را به بند می کشاند و گرفتار می کندولی  حفظ ارتباط و اتصال به ریسمان محکم معنویت روح را تعالی می بخشد وآزادش می گرداندو انسان را به  کوهی استوار و سدی محکم در برابر هر چه غیر خدایی است مبدل می سازد.

آنچه در پیش است در ابتدا معنا و مفهوم صحیح واژه "رب" و پس از آن  بررسی تاثیرات عبادت و توجه و یاد پروردگار بر روح و توانایی ها و قدرت هایی که از این مسیر نصیب روح می گردد است. در آخر مشخصا مطالبی در مورد وضو و نماز به عنوان نمونه های خاصی از عبادت آورده شده است.امید است با توفیق الهی و سعی و تلاشی جدی و هدفمند و باتمرین و مقاومت در برابر نفس سرکش روح اسیر خود را آزادی بخشیم و طعم آرامش و سعادت واقعی را در این دنیای هزار و یک رنگ پچشیم.

رب:

امام صادق(علیه السّلام):

العبودیه جوهره کنهها الربوبیه

  عبودیت جوهری است که ظاهرش عبودیت است و کنه و نهایت و باطنش آخرین منزل و هدف و مقصدش ربوبیتاست.

آورده اند در قضیه اصحاب فیل که ابرهه آمد و می خواست کعبه را خراب کند و غارت نماید شتر های جناب عبد المطلب را هم که در بیابان بود گرفته و با خودشان برده بودند.عبدالمطلب رفت نزد ابرهه.قیافه و عظمت و شخصیت عبدالمطلب خیلی ابرهه را گرفت به گونه ای که با خود فکر کرد اگر این مرد بزرگ شفاعت کند و از من بخواهد که متعرض کعبه نشوم و آن را خراب نکنم این کار را نمی کنم.برخلاف انتظارش عبد المطلب فقط درباره شتران خودش صحبت کرد و درباره کعبه یک کلمه هم نگفت.ابره تعجب کرد گفت من تو را آدم خیلی بزرگی حساب میکردم من خیال کردم تو آمده ای برای اینکه برای کعبه شفاعت کنی حالا میبینم آمده ای برای شترهای خود شفاعت می کنی.عبد المطلب گفت:"انا رب الابل و للبیت رب"من خداوندگار شتران خود هستم و آن خانه هم از خود خداوندگاری دارد.

معنی ربوبیت یعنی تسلط خداوندگاری نه خدایی.

از عبادت میتوان الله شد     نی توان موسی کلیم الله شد

ما به خدا از این باب رب می گوییم که خداوندگار و صاحب حقیقی تمام عالمهاست.هر کس مالک هرچیزی که هست رب و خداوندگار آن چیز هم هست.

حال عبودیت و بندگی خدا خاصیتش این است که هر چه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند بر تصاحب و قدرت و خداوندگاری اش افزوده می شود.                                                                                                                                                 

اولین اثر عبادت:تسلط بر نفس

یکی از بیچارگی های ما این است که رب و مالک نفس خود نیستیم. زمام نفس خود را در اختیار نداریم.ما مالک زبان خود نیستیم. وقتی گرم حرف زدن می شویم و به اصطلاح چانه مان گرم می شود نمی فهمیم چه میگوئیم.در مجلسی هستیم و بازار  حرف و صحبت  حسابی داغ است نه راز خودمان را می توانیم نگوییم نه راز دیگران را .غیبت و تهمت دیگران شده نقل مجالسمان.نه خود از حرف دیگران در امانیم و نه دیگران از حرف ما.اختیار گوشمان را نداریم هر چه گوشمان ازآن خوشش بیاید ما هم تسلیم میشویم از غیبت گرفته تا هر لهوو لعب دیگری.اختیار دستمان را نداریم .اختیار پای خودمان را نداریم.اختیار چشم خود را نداریم.اختیار غضب خودمان را نداریم.

ایا ما حق نداریم مالک نفس خود باشیم؟آیا ما حق فرمانروایی بر خود را نداریم؟

دومین اثر عبادت:تسلط بر قوه خیال

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):انما مثل هذالقلب کمثل ریشه فی فلاه معلقه علی شجره تقلبهاالریح ظهرا لبطن

مثل دل انسانها (انسان هایی که دلشان تربیت نشده است و هنوز با عبادت تمرین پیدا نکرده )مثل یک پر است.

شما اگر یک پر را در صحرا و بیابان به یک شاخه درخت آویزان کنید خواهید دید که به یک حالت نمی ایستد و دائما از این رو به آن رو می شود.یک نسیم بسیار کوچک هم بوزد که ممکن است حتی شما آن را احساس نکنید این پر روی شاخه حرکت می کند.مثل قلب بنی آدم(که در اینجه منظور قوه خیال است)اینگونه است و از اختیار انسان بیرون است.آری قوه خیال ما حکم یک گنجشک را دارد.گنجشک بالای درخت را دیده اید؟!قوه خیال ما دائما از این شاخه به آن شاخه می پرد.گویی ذهن ما عادت دارد به همه جا سیر کند جز آن که ما می خواهیم اگر سر کلاس هستیم به خانه و..فکر می کنیم در خانه ایم درس و تحصیل دائما ذهن ما را به خود مشغول می کند نماز خواندنمان هم که دیگر روشن است چه وضعیتی دارد.

آرامش درون دیگر برایم شده همچون آرزویی دور و دراز و دست نیافتنی...........

درجات بالاتر:

بی نیاز شدن روح:

انسان در نتیجه تقرب به خداوند و تقرب به خداوند در نتیجه عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار اطاعت محض در برابر پروردگار می رسد به مرحله ای که در عین اینکه بدنش نیازمند روح است روحش از بدنش بی نیاز می شود.

اشخاصی هستند که قدرت تخلیه روح را دارند یعنی روح را از بدن منفک می کنند بطوریکه خودشان را مسلط بر بدن می بیند.بدن خودش را میبیند که در اینجا مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر می کند.افق وسیعتری را دارد میبیند.

بعد از مرگ و جدایی روح از بدن آدمی این واقعه را تجربه می کند و جسم خویش را میبیند که بستگانش آن را تدفین می کنند.

قدرت بر تصرف در بدن

مرکب عبودیت انسان را تا کجا پیش می برد؟

عبودیت به درگاه باری تعالی به انسان این قدرت و توانایی را می دهد که نه تنها رابطه انسان به گونه ای شود که روح از بدن مستقل شودو نیاز خودش را از بدن سلب کند بلکه به مرحله ای میرسد که هر تصرفی که بخواهد در بدن خودش بکند.می تواند .با همین بدن طی الارض کند...و این اثر عبادت و بندگی است.

قدرت بر تصرف در دنیای بیرون

بنده در اثر بندگی و عبودیت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهی و در اثر نزدیک شدن به کانون لایتناهی هستی می تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند می تواند چوبی را به اژدها تبدیل کند می تواند قرص ماه را به دو نیم تبدیل کندمی تواند تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین احضار کند...العبودیه جوهره کنهها الربوبیه

وضوی علی(علیه السّلام)

علی بن ابی طالب(علیه السّلام) آمد وضو بگیرد.تا دست بر آب برد گفت:" بسم الله و بالله اللهم الجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین"به نام تو و به تو خدایا مرا از توبه کاران قرار بده مرا از پاکیزگان قرار بده!توبه یعنی پاکیزه کردن خود.علی (علیه السّلام) وقتی سراغ آب میرود چون آب رمز طهارت است به یاد توبه می افتد.دستش را که تمییز می کند به یاد پاکیزه کردن روح خودش می افتد.به ما می گوید وقتی با این آب با این طهور با این ماده ای که خدا آن را وسیلهپاکیزگی قرار داده است مواجه می شوی چشمت که به آن می افتد و دستت را با آن می شویی و پاکیزه می کنی بفهم که یک پاکیزگی دیگری هم هست و یک آب دیگری هم هست که آپاکیزگی روح است وآن آب آب توبه.علی(علیه السّلام)دستهایش را که شست روی صورتش آّب ریخت و گفت:"اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه.صورت رت دارد می شوید و بر حسب ظاهر نورانی می کند ووقتی صورتش را با آب می شوید براق می شود ولی به این قناعت نمی کند.باید با یک نورانیت و سفیدی چهره دیگر نیز همراه باشد.فرمود خدایا !چهره مرا سفید گردان آنجا که چهره ها تیره و سیاه می شود.خدایا آنجا که چهره هایی سفید می شود چهره مراسیاه مکن.مرا رو سفید گردان.بعد روی دست راستش آب ریخت و گفت"اللهم هعطنی کتابی به یمینی و الخلد فی الجنان بیسلری و حاسبنی حسابا ییسیرا"خدایا!در قیامت نامه عمل مرا به دست راستم بده.خدایا!در آنجا از من آسان حساب کن.بعد روی دست چپش آب ریخت و گفت:"اللهم لا تعطنی کتابی به شمالی و لا من وراءظهری و لا تجعاها مغلوله الی عنقی و اعوذ بک من مقطعات النیران"پروردگارا!نامه عمل مرا به دست چپم مده و نیز آن را از پشت سر به من مده.خدایا!این دست مرا مغلول و غل شده در گردنم قرار مده.خدایا از فطعات آتش جهنم به تو پناه می برم.بعد مسح سر کشید و گفت"اللهم غشنی برحمتک و برکاتک"خدایا!مرا به رحمت و برکات خود غرفق کن.مسح پا را کشید و گفت:"اللهم ثبت قدمی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام"خدایا این دو پای مرا بر صراط ثابت قدم بدار و ملغزان آن روزی که قدمها می لغزد"والجعل سعیی فیما یرضیک عنی "خدایا!عمل و سعی مرا روش و خواهش مرا در راهی قرار بده که رضای تو در آن است.

       منبع:  آزادی معنوی با تلخیص      http://puneh.blogfa.com