توام بودن نماز با امور دیگر

1.نظافت

2.حقوق اجتماعی:

اسلام می گوید می خواهی نماز بخوانی محل عبادتت باید مباح باشد غصبی نباشد آن قالیچه ای  که رویش نماز می خوانی آن لباسی که با آن نماز می خوانی باید حلال و مباح باشد اگر یک نخ غصبی در لباس تو باشد نمازت باطل است.اسلام می گوید من پرستشی را که در آن حقوق اجتماعی محترم نباشد اساسا" قبول ندارم.عبادت را با حقوق اجتماعی توام کرده و ضمن اینکه می گوید باید خدا را پرستش کنی می گوید باید حقوق اجتماعی رانیز محترم بشماری..حال یک نماز گزار می خواهد نماز بخواند اول فکر می کند این خانه ای که من در آن هستم آیا به زور از مردم گرفته ام یا نه؟اگر به زور گرفته ام پس نمازم باطل است.پس اگر می خواهد نماز بخواند مجبور است که خانه اش را طوری ترتیب دهد که برایش حلال باشد یعنی از صا حب اصلی اش خریده باشد و یا او را راضی نگه داشته باشد.فرش زیر پایش همین طور لباسی که بر تن دارد همین طور حتی اگر حقوقی از فقرا به او تعلق گرقته است خمس یا زکات آن را باید بدهدو اگر ندهد پول و سرمایه زندگیش حرام است لباسی که بر تن دارد ...غصبی است و باز نمازش باطل است.

3.جهت شناسی

به ما می گویند می خواهید نماز بخوانید باید همه تان رو به کعبه بایستید.و در قرآن می فرماید"فاینما تولو فثم وجه الله"رو به هر طرف بایستید چهره خدا آنجاست.رو به این طرف بایستی یا رو به آن طرف بالا را نگاه کنی یا پایین را به طرف خدا نگاه کرده ای.پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:اگر شما را با ریسمانی تا هفتمین طبقه زمین هم فرو ببرند باز هم به سوی خدا رفته اید. به مشرق بروید به سوی خدا رفته اید به مغرب بروید باز به سوی خدا رفته اید.اینجا هم که نشسته اید با خدا هستید. خدا که جهت ندارد پس چرا ما باید رو به کعبه بایستسم؟

اسلام می گوید عبادت که انجام می دهیددر عین حال باید یک تعلیم و تربیت اجتماعی هم بگیرید.همه تان رو به یک نقط باستید.اگر این جور نباشد یکی از این طرف و یکی از آن طرف این مظهر تفرق و تشتت است. حالا کدام نقطه را انتخاب کنیم؟در این جمله دو نکته وجود دارد :

1.آن نقطه ای را انتخاب کن که اگر رو به آنجا بایستی باز عبادت را احترام کرده ای. رو به جایی می ایستس که اولین معبد احترام است"ان اول بیت و ضع للناس للذی ببکه مبارکا".همه تان بایر رو به اولین معبد و مسجدی که به دست پیغمبر بزرگ خدا ابراهیم(علیه السّلام) و فرزندش اسماعیل (علیه السّلام)ساخته شده است بایستید.احترام معبد احترام عبادت است.

2.آن نقطه ای را انتخاب کن که اساسا بوی شرک نداشته باشد.یک نقطه واحد را انتخاب کن و اعمالت را بر اساس آن استوار گردان.توحید راسر لوحه کار هایت قرار بده و یکرنگی و صفا را بر زندگیت حاکم کن.

4.انضباط وقت

باز می گوید عبادت که می خواهب بکنی یک وقت مشخص و معینی دارد و دقیقه اش هم حساب می شود.وقت نماز صبح از اول طلوع صبح تا طلوع ۀفتاب است و اگر عمدا یک دقیقه قبل از طلوع صبح یا یک دقیقه بعد از طلوع افتاب شرع کنی نمازت باطل است.باید بین ایندو باشد .نمی شود بگویی من فعلا خوابم می اید الان یک ساعت به طلوع صبح مانده خدا که خواب و بیداری ندارد مگر خدا دربین الطلوعین_العیاذ بالله_لباس رسمی اش را می پوشدو آماده قبول کردن نماز ها می شود!برای خدا که تمام ساعات و همه لحظات علی السویه اسن"لا تاخذه سنه و لا نوم"من دیشب بیداری کشیده ام خیلی خوابم می اید می خواهم نیم ساعت زودتر نمازم را بخوانم !انضباط وقت را باید بشناسی.جز در وقت خودش در وقت دیگر نباید نماز بخوانی .آیا از نظر خدا فرق می کند که این وقت یا آن وقت باشد؟نه از نظر تو فرق می کند تو باید با این نماز تربیت شوی .

5.ظبط احساسات

ممکن است کسی بگوید من نماز می خوانم ولی در حال نماز می خواهم بگریم.مصیبتی دارم ناراحتی دارم می خواهم یک گریه ای وسط نماز بکنم یا به یاد قضیه ای ما افتم یک چیزی می بینم می خندم چیزی نیست!خیر نماز مظهر ضبط احساسات است.در حال نماز رو به یک نقطه می ایستی بایر رو به همان نفطه باشی نه به این طرف برگردی نه به آن طرف و نه به پشت سر حتی حق نداری سرت را به این طرف یا آن طرف کج و راست کنی در یک حالت خبر دار بایستی.خنده و گریه چطور؟ ابدا.خوردن و آشامیدن چطور؟ابدا.می گوید هیچ کدام از اینها با روح عبادت منافات ندارد به یاد خدا هستم در ضمن خنده ام می گیرم می خواهم بخندم گریه ام می گیرد می خواهم بگریم یا در بین نماز چیزی بخورم.خیر تو در همین مدت کوتاه باید تمرین کنی تا بر شکمت مساط بشوی.بر خنده ات مسلط بشوی بر گریه ات مسلط بشوی بر بی انضباطی خودت مسلط بشوی.اینها یک سلسله مسائل اجتماعی است ولی عبادت است.عبادت در اسلام جزء برنامه تربیتی است.عبادت بدون رعایت اصول پذیرفته نیست.

6.طمانینه

دارم نماز می خوانم یک پایم را بر می دارم یک پای دیگر را می گذارم.خودم را به طرف راست و چپ حرکت می دهم.در رکوع یا سجود مرتب خودم را حرکت می دهم.می گوید این نماز تو باطل است.باید با آرامش و طمانینه نماز بخوانی یعنی وقتی می گویی تااه اکبزر تا بدنت آرام نکرفته است نباید بگویی الله اکبر.اگر در حال حرکت بگویی الله اکبر باطل است.باید آرام بگیری بعد بگویی الله اکبر.آنگاه خواستی خودت را تکان بده اما حرفی نزن.ذکری نگو.اگر فرضا پایت درد می کند یا عضو دیگری از تو ناراحت است سکوت کن راحت بگیر استقرار پیدا کردی بگو "بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین..."باز اگر وسط نماز پایت درد آمد آرام بگیر سکوت کن خودت را راحت کن بعد دو مرتبه ادامه بده.هم روحت باید طمانینه داشته باشد هم جسمت.

7.اعلام صلح و صفا با همه بندگان صالح خدا

نماز توجه به خداست. توجه به غیر خدا شرک است ولی در عین حال به ما می گویند در نماز بگو"السلام علینا و علی عبادالله الصالحین"سلام بر ما سلامت بر ما و بر جمیع بندگان شایسته خدا.اعلام صلح و صفا به همه بندگان صالح خدا می کنی.به قول امروزیها اعلام همزیستی مسالمت آمیز با همه افراد شایسته می کنی.ممکن است بگویید "السلام علینا و علی عبادالله الصالحین"با روح عبادت که حضور قلب به خداست ارتباطی ندارد.ولی در اسلام روح و پیکرعبادت با مسائل تربیتی آمیخته است.نماز ضمن اینکه مرکب تقرب پروردگار است مکتب تربیت هم هست.با اینکه از نظر مساول معونی هرچه انسان خودش و دیگران را فراموش کند بهتر است اما از نظر اجتماعی فراموش نکردن دیگران لازم و ضروری است.

در سوره حمد می گوییم"ایک نعبد و ایاک نستعین"نمی گوییم خدایا من تنها تو را می پرستم تنها از تو کمک می گیرم بلکه می گوییم خدایا ما تنها تو را می پرستیم و تنها از تو استعانت می جوییم.یعنی می گوییم خدایا من تناه نیستم من با همه مسلمان های دیگر هستم.انسان وابستگی و پیوستگی خودش به جامعه اسلامی را در حال عبادت و بندگی اعلام می کند.می گوید خدایا من فرد نیستم تک نیستم من جزئی از کل و عضوی از پیکر هستم.ما هستسم نه من در دنیای اسلام من وجود ندارد ما وجود دارد.

تاثیر کلمه الله اکبر

انسان در مقابل یک کوه عظیم که قرار می گیرد یا بالای ان می رود و پایین را نگاه می کند می ترسد.وقتی یک صاحب قدرت و هیبتی را می بیند صاحب دبدبه و کبکبه ای را میبیند یا به حضور او می رود ممکن است خودش را ببازد.زبانش به لکنت بیفتد.چرا؟چون مرعوب عظمت او می شود.اما گوینده الله اکبر بزرگی و عظمت خدایش را بر وجود خود تلقین می کند و هر گز عظمت هیچ کس و هیچ چیز او را به وحشت نمی اندازد."الله اکبر"یعنی بزرگتر از هر چیز و بلکه بزرگتر از هر توصیف ذات اقدس الهی است.یعنی من عظمت خدا را می شناسم و دیگر وقتی من عظمت خدا را شناختم همه چیز در مقابل من حقیر می شود.توجه داشته باشید کوچکی و بزرگی یک امر نسبی است.شما اگر از یک مکان دو 20 متری به جایی در حدود 50 متر بروید مکان دوم باریتان بزرگتر جلوه می کنر اما اگر از همان 50 متری به یک تالار بروید دیگر آن 50 متر برایتان بزرگ جلوه نم کند زیرا یک چیز بزرگتری را درک کرده اید.و لذا افرادی که با عظمت پروردگارشلن آشنا هستند و عظمت پروردگار را حس می کنند اصلا هر چیز دیگری در نظرشان حقیر و کوچک است و نمی تواندا بزرگ باشد.

این کلمه الله اکبر به انسان شخصیت می دهد و روح او را بزرگ می کند.علی(علیه السّلام)می فرماید:"عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فای اعینهم"خدا به عظمت در روح اهل حق جلوه کرده است و غیر خدا هر چه هست در نظرشان کوچک است.

وقتی شما بگویید "الله اکبر" اگر از عمق روح و دل بگویی عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا می کند.وقتی عظمت الهی در دل شما پیدا شد محال است کسی به نظرتان بزرگ بیاید محال است از کسی بترسید.در مقابل کسی خضوع و خشوع پیدا کنید.زیرا که وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید محال است حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند .انسان ,حقیر را به غلط عظیم می بیند که بندگی می کند.این است که بندگی خدا آزادی وار است.اگر انسان عظمت خدا را بشناسد بنده او می شود و لازمه بندگی خدا آزادی از غیر خداست.

شخصی از حضرت علی (علیه السّلام)سوال کرد:چرا ما در هر رکعت نماز دو بار سجده می کنیم؟همین طور که یکبار رکوع می کنیم یک بار هم سجده کنیم.چه خصوصیتی در خاک است؟ (سجده یک خضوع بالاتر و خشوع بیشتری از رکوع استودر سجده انسان عزیز ترین عضوش را _عزیز ترین عضو سر است آنجا که مغز انسان قرار گرفته است و در سر هم عزیزترین نقطه پیشانی است_به علامت عبودیت روی پست ترین چیز یعنی خاک می گذارد.جبیین بر خاک می ساید.این طور در مقابل پروردگار اظهار کوچکی می کند)امیر المومنین این آیه را خواند:"منها خلقناکم ومنها نعیدکم ومنها نخرجکم تاره اخری"اول که سر بر سجده می گذاری و بر می داری یعنی"منها خلقناکم"همه ما از خاک آفریده شدیم.تمتم پیکر ما ریشه اش خاک است.هر چه هیتیم از خاک بوجود آمده ایم.دو مرتبه سرت را به خاک بگذار یادت بیاید که میمیری و باز به خاک بر می گردی.دوباره سرت را از خاک بردار و یادت بیفتد که یک بار دیگر از همین خاک محشور ومبعوث خواهی شد.