عزاداری محرّم 98= هیئت صاحب الزّمان
در
حسینیه اعظم باغستان
مدّاحان سید حسین رضوانیان و حسینعلی فلّاح
عزاداری محرّم 98= هیئت صاحب الزّمان
در
حسینیه اعظم باغستان
مدّاحان سید حسین رضوانیان و حسینعلی فلّاح
پیشنهاد آقای دکتر ظریف به عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس مبنی بر اینکه ما آمادگی داریم با تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس، پیمان عدم تعرض نظامی ببندیم پیشنهاد خوبی بود ولی هیچیک از این کشورها اجازه پاسخ مثبت به این پیشنهاد ایرانی را ندارند. چرا؟ برای اینکه اراده ملی در آن کشورها، اراده ملی واقعی نیست و اراده تحت حمایت و هدایت غربی ست.
در نتیجه کدام کشوری است که امنیت کشور خودش را در گرو یک بازیگر بزرگتر قرار بدهد و بعد مدعی بشود که سیاست مستقل ملی دارد. این پیشنهاد ایران هیچگاه از طرف کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پاسخ مثبت دریافت نکرده و این یک قاعده بینالمللی است، که باید مقدمه تنش زدایی قرار بگیرد.
تجربه اروپا در قرنهای گذشته مقدمه شکلگیری دولت - ملت در اروپا بوده که همکاریهای امنیتی دسته جمعی، مبنای آرام سازی، ثباتسازی و تضمین امنیت برای همه کشورهای آن حوزه قرار گیرد. این چیزی است که در واقع سیاستهای استعماری و غربی برای ما نمیپسندند. چرا؟ برای اینکه اینها دنبال هژمونی منطقهای و جهانی هستند و اصلاً برای بازیگران منطقهای اصالت و در واقع مشروعیتی قائل نیستند. حاکمیتهای ملی را به رسمیت نمیشناسند. درنتیجه منافع آنها در گرو هژمونی و سلطه بر کشورهای دیگر است.
چرا امروز آمریکا و انگلیس اصرار دارند به بهانه امنیت آبراهها و تنگهها، یک ائتلاف نظامی درست کند؟ البته موفق نمیشوند و نتیجه نمیگیرند. چرا اصرار دارند به حقوق قانونی ایران در تنگه هرمز و سواحل بیش از هزار کیلومتری ایران در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان بیش از حد تعرض نموده و به بهانه امنیتسازی، منطقه را به یک هرج و مرج مدیریت شده برای فشار به جمهوری اسلامی ایران بکشانند. یعنی حاضرند امنیت یک منطقه را بهم بزنند؛ برای اینکه آن سلطه و هژمونی را ایجاد کنند.
moharram98-03-شب سوم محرّم 98- مسجد جامع بهاباد
محرّم 98- کاروان کربلا در بهاباد
moharram98-09- عزاداری محرّم 98 -بهاباد یزد
moharram98-08-عزاداری هیئت مسجد جوادالائمّه
درحسینیه صاحب الزّمان (عج)-بهاباد یزد
moharram98-07- عزاداری محرّم 98 -بهاباد یزد
moharram98-04- عزاداری محرّم 98 -بهاباد یزد
moharram98-02-عزاداری محرّم 98= هیئت صاحب الزّمان بهاباد=ddddd12
moharram98-05-عزاداری محرّم 98 بهاباد یزد
با حضور حجت الاسلام میرشفیعی
کوفه نیا حسین جان کوفی وفا ندارد -مدّاح حسینعلی فلاح
اختصاصی برای دانلود رایانه ای -فیلمبردار عباس حاتمی-بهاباد یزد
شب اوّل محرم 98-حسینیه مسجد صاحب الزّمان بهاباد
سلام بی مقدمه
دوستم می گفت مرحوم فلانی را که البته زمانی همسایه ما هم بود
به خواب دیدم که می گفت هنگام خداحافظی بگویید
دعایتان می کنیم دعایمان کنید
منبع: http://adabiyat-e-jam.blogfa.com
...به ادامه مطلبمراجعه کنید...
🚨خاطره ای از مولوی شریف زاهدی از علمای برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السّلام گروید . او در بیان خاطرات خود چنین می آورد ؛
« خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای دوست نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است
❕تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتابهای «مولوی محمد عمر سربازی» بودم. مطالعهام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمه ی مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا میگویند؟ از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود که: «مولانا» یعنی واجه ؛ یعنی رهبر ما، پیشوا ی ما. به آنها گفتم: من تعجب میکنم «مولا» درباره ی بزرگانتان معنای واجه و رهبر میدهد ولی در سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به معنای دوست آمده است!
❕ روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) در غدیر خم استناد کردم. ایشان میگفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانوادهام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی
👌خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: میخواستم بهت بگم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت میکنی؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند میروی و شما را از راهتان بر میگردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی، ولی وقتی پیامبر اسلام| دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه میدانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - میخواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی (علیه السلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»
📚باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138
الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین
و اولاده المعصومین علیهم السّلام
تلگرام
@sima_bahabad