آخر الزمان در قرآن
در قرآن کریم از آخر الزمان به طور صریح سخن به میان نیامده است، اما در لابلاى برخى از آیات به آن اشاره شده است، این آیات را به چند دسته مىتوان تقسیم کرد:
۱٫ از وقوع برخى از رخدادها خبر داده که از گذشته تا حال تحقق نیافته و از آنجا که در خود این آیات وقوع آنها با ظهور نشانههاى قیامت همراه است، مىتوان نتیجه گرفت که ظرف تحقق آنها «آخر الزمان» است، چنانکه از خروج یأجوج و مأجوج و خرابى سدّ ذوالقرنین خبر داده و این رخداد را نزدیک به قیامت دانسته است ، و نزول عیسی علیه السلام از آسمان را از نشانههاى قیامت برشمرده ، و رجعت گروهى از انسانها به عنوان رخدادى پیش از وقوع قیامت معرفى شده است .
۲٫ از میراث برى زمین توسط صالحان و مستضعفان و حکومت آنان به عنوان سنت و اراده تخلفناپذیر الهى خبر داده شده است ، و از آنجا که میراث بر اموال و امتیازات صاحبان پیشین را مالک مىشود، مىتوان دریافت چنین میراث برى گسترده که تمام زمین را در بر مىگیرد پس از آخرین سلسله از حکمرانى و سلطه بر زمین توسط زمامداران ناشایسته در فرجام جهان، تحقق مىیابد، زیرا با فرض هر حکومتى پس از صالحان و مستضعفان، میراث برى آنها مفهومى نخواهد داشت.
۳٫ چیره شدن اسلام بر تمام ادیان و حاکمان مطلق اسلام بر تمام جهان که در آیاتى از قرآن پیش بینى شده است امرى است که تاکنون تحقق نیافته، و رخدادى نیست که به صورت طبیعى و بدون استفاده از دعوت علنى و همگانى مهدی (عج) و استفاده از قدرت اعجاز و قهر قابل تحقق باشد، از این رو باید پذیرفت که این وعده الهى در دوران پایانى دنیا همزمان با ظهور مهدى (عج) انجام خواهد گرفت .
افزون بر قرآن «آخر الزمان» و رخدادهاى آن به صورتى بس گسترده و با جزئیات زیاد در روایات فریقین انعکاس یافته، و صاحبان جوامع روایى این روایات را در کتابهایى با عناوین: الفتن و الملاحم یا الفتن و اشراط الساعة ذکر کردهاند.
فرجام جهان از نگاه ادیان آسمانى
قرآن اعلام داشته که میراث برى زمین توسط صالحان در کتاب زبور نوشته شده است .
چنانکه در آیه «و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته» به طور ضمنى از نزول عیسی علیه السلام سخن به میان آورده است، این امر نشانگر آن است که ادیان آسمانى پیشین کم و بیش از فرجام جهان و نشانههاى آن خبر دادهاند.
در تورات در داستان پیامبران همچون عاموس، هوشع، اشعیاء، میکا، ارمیاء و… از روز خدا سخن به میان آمده که در آن پادشاهى از نسل داود ـ یعنى فرزند انسان ـ که روح خدا بر او قرار گرفته ظهور خواهد کرد و جهان را از عدل و خیر و برکت پر خواهد ساخت، همچنین در پیشگوئىهاى حزقیان از هجوم جوج (یأجوج) و هلاکت آنها و تغییرات کیهانى همچون تاریکى خورشید و ستارگان خبر داده شده است و در نوشتههاى بین النهرین از هجوم سپاه یأجوج و مأجوج و فتنه مسیحاى دروغین (دجّال) و ظهور منجى اى که پسر انسان، پسر خدا و انسان یاد شده است گزارش شده است.
در اناجیل مسیحیان از نزدیک بودن پایان دنیا، رجعت عیسى، ظهور مسیحیان دروغین، شایع شدن قحط¬سالى، وبا، زلزلههاى مرگبار، جنگها و بلاهاى سخت، نابود شدن سپاه یأجوج و مأجوج گفت¬وگو شده است.
در عبارتى عیسى علیه السلام چنین مىفرماید: «کمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بدارید. مستعد باشید زیرا در ساعتى که گمان نمىبرید پسر انسان مىآید…» و اساساً گفته شده که محور و مرکز تعلیمات عیسى علیه السلام بشارت نجات و تحقق ملکوت خداست .
فرجام جهان از نگاه اسلام
از مجموعه آیات و روایات پیرامون آخر الزمان نکات زیر قابل استفاده است:
۱٫ جهان همانگونه که با آفرینش الهى و ظهور آدم به عنوان نخستین انسان داراى آغازى روشن است، در پایان نیز داراى فرجامى مشخص و معین است، و اول و آخر این کهنه کتاب چنانکه برخى پنداشته اند نیافتاده است.
۲٫ جهان در روند خود به سوى حاکمیت ظلم و کفر پیش مىرود، و برغم تلاش پیامبران مردم از مسیر ترسیم شده آنها منحرف مىشوند و در نظام اجتماعى ستم و در روابط فردى فسق و فجور حاکم خواهد شد.
۳٫ برغم حاکمیت چنین روندى در پایان هستى، ظلم و کفر از جهان رخت برمى¬بندد و با چیره شدن اسلام بر تمام ادیان، صالحان مستضعف حاکمیت جهان را بر عهده خواهند گرفت.
۴٫ براى برچیده شدن ظلم و کفر و حاکمیت عدالت و اسلام انسانى والا و بزرگ از سلسله امامان به نام مهدى (عج) ذخیره شده است.
۵٫ با بسته شدن پرونده جهان با حاکمیت دین و عدالت، جهانیان مهیاى ظهور رستاخیز و برچیده شدن نظام هستى مىشوند.
فلسفه فرجام هستى
مکاتب زمینى از ترسیم آینده جهان ناتوانند و هیچ پاسخ روشنى در این باره ارائه نمىکنند، اما در مقابل، ادیان آسمانى بویژه اسلام به طور شفاف و روشن از پایان هستى و فرجام نیک آن سخن به میان آوردهاند، این امر به عنوان یکى از امتیازات قابل توجه ادیان الهى محسوب مىشود که در کنار تعریفى روشن از خالق، هستى و انسان، تعریفى روشن از جهان، آغاز و انجام آن دارند، توان گزارشگرى از آینده ایى که هنوز فرا نرسیده به عنوان اخبار از غیب نشانه ایى از حقانیت ادیان آسمانى است، آیا دینى که از آبشخور وحى آسمانى بهره ندارد مىتواند با قاطعیت اعلام کند روزى منجى عالم ظهور خواهد کرد، اقوام وحشى با سپاهى عظیم هجوم خواهند آورد و از طرف دیگر هر انسان مؤمن و آزاده ایى از اینکه دین و عدالت بر پهنه گیتى حاکم نیست هماره در رنج است، و گاه در بخشهایى از تاریخ این حاکمیت چنان تلخ بود که امید رهایى و نجات در دل هر انسانى مرده و بسیارى با ناامیدى کامل چشم از جهان فرو بستند. اما در مقابل کسانى که با آموزههاى پیامبران آشنایند و از فرجام نیک جهان اطلاع یافتهاند هماره چراغ امید و آرزو در دل آنها روشن است و وجود چنین امیدى در دلها باعث پویایى حرکت و تلاش است. بدین خاطر انتظار ظهور منجى نه تنها باعث رخوت و سستى نمىشود، بلکه موجى از حرکت و جوشش را به دنبال مىآورد.
رخدادهاى آخر الزمان
به استناد آیات قرآن و روایاتى که در تفسیر و تبیین آنها وارد شده است،
رخدادهاى آخر الزمان را مىتوان چنین برشمرد:
۱ـ ظاهر شدن دود از آسمان
۲ـ ظهور مهدى علیه السلام
۳ـ خروج سفیانى
۴ـ خروج دجّال
۵ ـ فرود آمدن عیسى علیه السلام از آسمان
۶ـ خروج یأجوج و مأجوج
۷ـ خروج دابة الارض
۸ ـ رجعت
http://14masomin.blogfa.com/post/785