گل نرگس کجایی تو چرا جانم نمی آیی
دراین بازار دنیایی چرا صد گل نمی کاری
گل نرگس کجایی تو ، چراجانم نمی آیی ؟
دراین غمزاردنیایی چرا صد گل نمی کاری
بیا و پر گلستان کن ، گل نرگس که رعنایی
فدای قدّ رعنایت گلستان را تو زیبایی
قد م برچشم بیمارم بنه زین پس که می آیی
نما خوشبو مشامم را از آن الطاف والایی
نشان از بی نشانی ها نشان بردیده ی جانم
حدیث آشنایی ها تو برپاکن که رعنایی
رود از دیدگان خوابم که هر لحظه تو می آیی
نمی خوابم که می آیی ، نمی دانم که می خوابی
خجالت می کشم هر دم ازآن چشمان پرنورت
چو می دانم نمی بینم ، چو می بینم نمی آیی
گل نرگس چه رعنایی ، چه والایی ،چه زیبایی
یقین دانم که می آیی،که می آیی،که می آیی