گل نرگس کجایی تو

چرا جانم نمی آیی؟

گل نرگس کجایی تو

چرا جانم نمی آیی؟

گل نرگس کجایی تو

گذشت عمرم ز نیمه و نیامدی

طبقه بندی موضوعی

1- عیسی بن أعین از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«سفیانیّ از حتمیّات است و خروج او در ماه رجب خواهد بود و از آغاز خروجش تا پایانش جمعا پانزده ماه است که در شش ماه آن جنگ و پیکار می کند، و چون شهرهای پنجگانه را به تصرّف درآورد نه ماه فرمانروائی خواهد کرد، و یک روز هم بر آن افزوده نمی گردد».
2- معلّی بن خنیس گوید:
شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرمود: «از کارها پاره ای حتمی است و پاره ای از آن غیر حتمی، و از جمله اموری که حتما واقع می شود خروج سفیانی در ماه رجب است».
3- محمّد بن مسلم گوید:
شنیدم امام باقر علیه السّلام می فرمود: «خدا را پروا داشته باشید و با پارسائی و کوشش در فرمانبرداری خداوند بر این اعتقادتان یاری بجوئید، که بیشترین چیزی که بر هر یک از شما رشک می برند (یا بالاترین چیزی که هر یک از شما از حیث سرور و شادمانی دارد) از همان دینی است که دارید، آن وقتی که در مرز آخرت قرار گیرد، و دنیا از او دست شوید، پس هر گاه بدان حدّ برسد خواهد دانست که با نعمت و کرامت از جانب خداوند و مژده به بهشت روبرو است و از آنچه می ترسید در امان است، و یقین خواهد کرد که آنچه بدان اعتقاد داشته همان حقّ است و هر کس که با دین او مخالفت ورزیده بر باطل بوده و هلاک شونده است پس بشارت باد شما را و باز بشارت و مژده باد شما را بدان چه مقصود شما است، مگر نمی بینید دشمنان خود را که بر سر نافرمانیهای خدا با یک دیگر در جنگ و ستیزند، و پاره ای از ایشان به خاطر دنیا عدّه ای دیگر را می کشند جدا از شما و شما در خانه هایتان بر کنار از ایشان در امن و آسودگی هستید، و سفیانی برای شکنجه کردن دشمن شما برای شما کافی است، و او از نشانه هائی است که به سوی شما است، علاوه بر این آن فاسق وقتی خروج کند شما یک ماه یا دو ماه پس از خروجش همچنان به جای خواهید ماند و ناراحتی برای شما پیش نخواهد آمد تا آنکه او خلق بسیاری غیر از شما را بکشد.
یکی از اصحاب آن حضرت به او عرض کرد: هنگامی که چنان شود ما خانواده و زن و فرزند خود را چه کنیم؟ فرمود: مردان شما خود را از او پنهان می کنند، که خشم و حرص او متوجّه شیعیان ما است، و امّا زنان ان شاء اللَّه تعالی ناراحتی و مشکلی بر ایشان پیش نخواهد آمد، گفته شد: پس مردان به کجا فرار کنند و از دست او بگریزند؟ آن حضرت فرمود: هر کس از شما بخواهد بیرون شود به مدینه یا به مکّه یا به یکی از شهرهای دیگر بگریزد، سپس فرمود: شما در مدینه چه خواهید کرد با توجّه به اینکه سپاه آن فاسق قصد آنجا می کند بنا بر این شما را به مکّه توصیه می کنم که محلّ گرد آمدن شما همان جاست. فتنه او به اندازه مدّت بارداری یک زن: یعنی نه ماه است و ان شاء اللَّه از آن مدّت تجاوز نمی کند».
4- عبد الملک بن أعین گوید:
«نزد امام باقر علیه السّلام بودم و سخن از امام قائم علیه السّلام به میان آمد، به آن حضرت عرض کردم: امیدوارم که هر چه زودتر واقع شود و سفیانی در کار نباشد، فرمود: نه به خدا قسم آن از امور حتمی است که گریزی از آن نیست».
5- حمران بن أعین از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت در باره فرمایش خدای تعالی که می فرماید:
ثُمَّ قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ (سپس خداوند اجلی را مقرّر فرمود و اجلی دیگر در نزد او به نام و معلوم است) فرمود: «اجل دو گونه است:
اجلی حتمی، و اجلی موقوف، پس حمران به او عرض کرد: محتوم چیست؟ فرمود: آنچه که خداوند آن را خواسته باشد، حمران عرض کرد: من امیدوارم که اجل سفیانی از نوع موقوف (غیر حتمی) باشد، امام باقر علیه السّلام فرمود: نه به خدا قسم که آن از امور حتمی است».
6- فضیل بن یسار از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود:
«از میان کارها اموری موقوف هستند، و اموری حتمی، و سفیانی از جمله امور حتمی است که چاره و گریزی از آن نیست».
7- خلّاد صائغ از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«سفیانی را چاره و گزیری نباشد، و خروج نمی کند مگر در ماه رجب، مردی به آن حضرت عرض کرد: ای ابا عبد اللَّه هنگامی که او خروج می کند حال و وضع ما چگونه خواهد بود؟
فرمود: «هنگامی که چنان شود شما به سوی ما روی آورید».
8- جابر جعفی گوید:
«از امام باقر علیه السّلام در مورد سفیانی سؤال کردم: فرمود: چگونه ممکن است شما به سفیانی برسید تا آنگاه که پیش از او شیصبانی خروج کند او از سرزمین کوفان خروج می کند و همانند چشمه آب از زمین می جوشد، و کاروان شما را می کشد، پس از آن منتظر سفیانی و خروج قائم علیه السّلام باشید».
9- علیّ بن أبی حمزه گوید:
«از مکّه تا مدینه همراه موسی بن جعفر علیهما السّلام بودم، روزی به من فرمود: ای علیّ اگر همه اهل آسمانها و زمین بر بنی عبّاس خروج کنند زمین از خون همه آنان سیراب می شود (و حقّ روی کار نیاید) تا آنگاه که سفیانی خروج کند، به آن حضرت عرض کردم: ای سرور من امر او از حتمیّات است؟ فرمود: آری، سپس اندکی سر به زیر افکند و بعد سر برداشت و فرمود: حکومت بنی عبّاس حیله و نیرنگ است، از بین می رود تا جایی که گفته شود: دیگر چیزی از آن به جای نمانده است، سپس دوباره شروع به شکل گیری می کند تا جایی که گفته شود: چیزی بر سر آن نگذشته است».
10- ابو هاشم داود بن قاسم جعفریّ گوید:
«ما در محضر امام جواد علیه السّلام بودیم و سخن از سفیانی به میان آمد و آنچه در روایات آمده که کار او از حتمیّات است، من به آن حضرت عرض کردم: آیا خدا را در امور حتمی بدائی پدید می آید؟ فرمود: آری، به آن حضرت عرض کردیم: پس با این ترتیب ما می ترسیم که در مورد قائم نیز خدا را بدائی حاصل شود، فرمود: همانا قائم از وعده ها است، و خداوند خلاف وعده خود رفتار نمی کند» (یعنی خداوند وعده فرموده که کسانی که ایمان آورده اند از شما و شایستگان را خلیفه زمین گرداند).
11- حسن بن جهم گوید:
«به امام رضا علیه السّلام عرض کردم: خداوند حال شما را اصلاح فرماید ایشان بازگو می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است و اینکه آن پرچم را پس از روز جمل کسی جز امام قائم علیه السلام بر نخواهد افراشت)
سفیانی در حالی قیام می کند که دولت بنی عبّاس از میان رفته است، فرمود: دروغ می گویند او قیام می کند و سلطنت بنی عبّاس همچنان برپا است»، (شاید سفیانی متعدّد باشد یا حکومت بنی عبّاس دوباره تجدید شود چنان که در خبر نهم گذشت».
12- عبد اللَّه بن أبی یعفور گوید:
امام باقر علیه السّلام به من فرمود: «همانا واقعه ای برای فرزندان عبّاس و مروانیّ در قرقیسیاء روی خواهد داد که پسر نوجوان در آن پیشامد پیر گردد و خداوند هر گونه یاری را از ایشان برگیرد، و به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام کند که: از گوشت تن ستمگران خود را سیر کنید، سپس سفیانی خروج خواهد کرد».
13- هشام بن سالم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«هنگامی که سفیانی بر شهرهای پنجگانه تسلّط یافت نه ماه برای او بشمارید- و گمان هشام این است که آن شهرهای پنجگانه عبارت است از: دمشق، فلسطین، اردن، حمص و حلب-».
14- حارث همدانی از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«مهدی دارای چشمانی است که سیاهی آن فرو افتاده (شاید مخمور) و موی تابدار است، و بر گونه اش خالی است، مبدأ او از سوی مشرق است و چون چنان شود سفیانی خروج کند و به اندازه دوران بارداری یک زن که نه ماه است حکومت خواهد کرد، در شام خروج می کند و مردم شام او را گردن می نهند جز چند طایفه از آنان که بر حقّ پایدارند، خداوند آنان را از خروج به همراهی او نگه می دارد و با سپاهی بسیار (پر تاخت و تاز) به مدینه می آیند تا آنگاه که به دشت مدینه می رسد خداوند او را به زمین فرو می برد و این همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است در کتاب خود که وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ- الآیة: (اگر ببینی- آنان را در حال مرگی سخت پر عذاب- آن هنگامی که هراسانند پس هیچ عذابی از آنان فوت نشود و از مکانی نزدیک- زیر قدمهایشان- گرفتار می شوند).
15- هشام بن سالم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«یمانی و سفیانی همچون دو اسب مسابقه اند».
16- مغیرة بن سعید از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
[امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: ]هنگامی که دو نیزه در شام برخورد کنند (ردّ و بدل شوند) از یک دیگر باز نگردند مگر آنکه نشانه ای از نشانه های خداوند پدیدار شود، عرض شد: ای امیر المؤمنین آن نشانه چیست؟ فرمود: زلزله ای است که در شام روی می دهد و در آن بیش از صد هزار تن به هلاکت می رسند، خداوند آن واقعه را رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران قرار می دهد، چون چنان شود پس به سوار این مرکبهای سفید و سیاه و گوش و دم بریده بنگرید و نیز به پرچمهای زرد، که از مغرب روی می آورد تا به شام برسند و این به هنگام بزرگترین بیتابی و اندوه و مرگ سرخ است، پس وقتی چنان شد به فرو ریختن قریه ای از دمشق که به آن حرستا گفته می شود بنگرید، و چون چنین شود پسر جگرخواره (هند) از وادی یابس (درّه خشک) خروج کند تا بر منبر دمشق نشیند و چون چنین شود منتظر خروج مهدی [علیه السّلام ]باشید» (ظاهرا در این روایات از نوع حکومت تعبیر به شخص شده است و سفیانی یا دیگر اسماء ذکر شده نماد نوع حکومت است نه شخص).
17- یونس بن أبی یعفور گوید:
شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرمود: «هنگامی که سفیانی خروج کند سپاهی به طرف ما و سپاهی به طرف شما گسیل می دارد، چون چنان شد شما نزد ما بیائید با [هر ]وسیله و مرکب ناهموار و سخت یا هموار و آرام». 18- محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: «سفیانی سرخ روئی سفید پوست و زاغ چشم است، هرگز خدا را پرستش ننموده و هرگز نه مکّه را دیده و نه مدینه را، می گوید: خدایا خون خویش را (از مردم) می طلبم هر چند با رفتن در آتش باشد، خدایا خون خویش را می طلبم هر چند با رفتن در آتش باشد».

http://www.jc313.ir/71641

  • چشم انتظار گل نرگس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">