غیبت نعمانی
ابو عبد اللَّه محمّد، کاتب نعمانی
ترجمه
علی اکبر غفاری
باب - 14 (آنچه در مورد علامات قبل از قیام قائم علیه السّلام رسیده است و دلالت دارد
که ظهور آن حضرت پس از آن واقع خواهد شد چنان که ائمّه علیهم السّلام فرموده اند)
http://www.ghadeer.org/Book/362/58375
==========
==========
1- أبان بن عثمان گوید:
جعفر بن محمّد علیهما السّلام فرمود: «روزی رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در بقیع بود که علیّ علیه السّلام آمده و سراغ آن حضرت را گرفت، او را گفتند که آن حضرت در بقیع است، پس علیّ علیه السّلام نزد او آمده و سلام کرد، رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به او فرمود: بنشین و او را در سمت راست خود نشانید، سپس جعفر بن ابی طالب آمد و از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله جویا شد، گفته شد: آن حضرت در بقیع است، پس نزد رسول خدا آمده و به او سلام علامات قبل از قیام قائم علیه السلام رسیده است و دلالت دارد که ظهور آن حضرت پس از آن واقع خواهد شد چنان که ائمه علیهم السلام فرموده اند)
کرد و آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله او را در سمت چپ خود نشانید، پس از او عبّاس آمده و از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله سراغ گرفت، به او گفته شد آن حضرت در بقیع است، پس نزد آن حضرت آمده به او سلام کرد و آن حضرت او را روبروی خود نشانید، سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به علیّ علیه السّلام رو کرده و فرمود: آیا نمی خواهی تو را مژده دهم؟ آیا تو را با خبر نسازم؟ عرض کرد: چرا (می خواهم) یا رسول اللَّه، پس فرمود: اندکی قبل جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد که آن قائم که در آخر الزّمان خروج می کند و زمین را پر از دادگری می کند [همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد ]او از نسل تو است از فرزندان حسین، پس علیّ علیه السّلام فرمود: ای رسول خدا هیچ خیری از جانب خدا به ما نرسیده است مگر به دست شما، سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به جعفر بن ابی طالب رو کرد و فرمود: ای جعفر آیا نمی خواهی تو را بشارت دهم؟ آیا تو را باخبر نسازم؟ عرض کرد: چرا یا رسول اللَّه، آن حضرت فرمود: چند لحظه پیش جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد کسی که آن پرچم را به قائم می سپارد از نسل تو است، آیا می دانی او کیست؟ عرض کرد: نه، فرمود: او همان کسی است که صورتش چون دینار است و دندانهایش بسان ارّه و شمشیرش چون شعله آتش است، با خواری داخل سپاه می شود و با عزّت از آن بیرون می آید، و جبرئیل و میکائیل او را در میان می گیرند. سپس رو به عبّاس نموده فرمود: ای عموی پیامبر آیا تو را آگاه نکنم از آنچه جبرئیل مرا بدان خبر داده است؟
گفت: چرا یا رسول اللَّه، فرمود: جبرئیل به من گفت: وای بر نسل تو از فرزندان عبّاس، عبّاس عرض کرد، یا رسول اللَّه آیا از زنان دوری نگزینم؟ (تا از من فرزندی به هم نرسد) پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به او فرمود: خداوند از آنچه شدنی است فارغ گردیده است» (یعنی قضای الهی چنین رفته است).
2- عبد اللَّه بن عبّاس گوید:
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به پدرم فرمود: «ای عبّاس وای بر ذرّیّه من از دست فرزندان تو و وای بر فرزندان تو از دست تبار من، عبّاس عرض کرد:
ای رسول خدا آیا از زنان دوری نکنم؟- یا شاید گفت: آیا خود را مقطوع النّسل نسازم؟- رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: همانا علم خدای عزّ و جلّ بر آن جاری شده و امور به دست اوست، و این امر در باره فرزندان من واقع خواهد شد».
3- اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«پس از یک صد و پنجاه سال شما را فرمانروایانی کافر، امینانی (به ظاهر) که خیانت پیشه اند و بازرسانی که خود فاسق اند خواهد بود، در نتیجه بازرگانان بسیار و سودها اندک می شود، ربا رواج می یابد و زنازادگان فراوان می گردند و زناکاری زیاد می شود و معارف دین ناشناخته می ماند، و هلالها معظّم می گردد و زنان به زنان بسنده می کنند و مردان به مردان». (مترجم گوید مقصود از
«تعظّم الأهلّة»
را ندانستم و به ظاهرش ترجمه نموده و پاره ای أهلّه را جمع هلال به معنی غلام زیبارو گرفته اند و العلم عند اللَّه).
مردی از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل می کند که: هنگامی که آن حضرت این حدیث را بیان می کرد مردی برخاسته گفت: یا امیر المؤمنین در چنان دورانی ما چه کنیم؟ آن حضرت فرمود: بگریزید، بگریزید که پیوسته عدل خداوندی بر این امّت سایه گسترده است مادام که علمای دینی به سوی فرمانروایان نگروند و مادام که همچنان نیکوکاران، زشتکاران را باز می دارند، پس اگر چنین نکنند و آن گاه از زشتکاران اظهار تنفّر کنند (یا استغفار) و گویند:
لا اله الّا اللَّه
(یعنی اگر نهی از منکر و امر به معروف را رها کنند و از فاسقان تنفّر جویند و یا استغفار کنند و
لا إله إلّا اللَّه
گویند) خداوند در عرش خویش فرماید: دروغ می گویید و آن کلمه را از سر راستی و اخلاص نمی گوئید».
4- ابو صادق از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«دولت بنی عبّاس به آسانی و بدون اینکه مشکلی در آن باشد صورت می گیرد، اگر ترک و دیلم و سند و هند و بربر و طیلسان علیه آنان با هم گرد آیند نیز نمی توانند آن را از قدرت بر کنار کنند و پیوسته در نعمت و کامکاری حکومت خویش به سر خواهند برد تا اینکه طرفداران و کارکنان دولتی ایشان از آنان کناره جوئی کنند و خداوند بر آنان (علجی) یعنی گبر بی دینی را چیره گرداند او از همان جا خروج می کند که حکومت ایشان از آنجا آغاز شده، بر هیچ شهری نمی گذرد مگر آنکه آن را می گشاید، و هیچ پرچمی برابر او برافراشته نمی شود مگر اینکه آن را سرنگون می سازد، و هیچ نعمتی نمی ماند مگر اینکه آن را از بین می برد، وای بر کسی که با او به ستیز برخیزد، پس پیوسته این چنین خواهد بود تا به پیروزی رسد و پیروزیش را به مردی از خاندان من بسپارد، که به حقّ سخن گوید و بدان عمل کند».
ابو علیّ (محمّد بن همّام بن سهیل) گوید: اهل لغت می گویند علج به معنی کافر است.
و باز کسی است که خشن باشد، و باز به معنی فرومایه، و نیز به معنی کسی است که در کارش جدّی و سختگیر باشد و امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام به دو نفر که نزد او بودند فرمود: شما از دین خود به کفر روی می آورید، و آن دو نفر از عرب بودند».
5- محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«همانا پیش از قیام قائم علیه السّلام نشانه هائی خواهد بود از جمله: آزمایش (به گرفتاری) از جانب خدای تعالی برای بندگان با ایمان، عرض کردم: آن آزمایش چیست؟ فرمود: همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است که وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ- الخ: «و حتما شما را به چیزی (به اندکی) از ترس و گرسنگی و کاهش در مالها و جانها (عمرها) و فرزندان خواهیم آزمود و بردباران را بشارت ده» آن حضرت فرمود: «حتما شما را خواهیم آزمود» یعنی مؤمنان را «به چیزی از ترس» از پادشاهان فلان خاندان در پایان سلطنتشان «و گرسنگی» با گرانی نرخهایشان و «کاستی در مالها» منظور خراب شدن بازرگانی و کم شدن رشد و سود در آن، «و جانها» حضرت (در باره آن) فرمود: یعنی مرگ زودرس «و میوه ها» کم شدن باروری آنچه کاشته می شود و کمبود برکت میوه ها و محصولات مراد است، «و بردباران را بشارت ده» بدان هنگام به خروج قائم [علیه السّلام ].سپس به من فرمود: ای محمّد این تأویل آن است، همانا خدای عزّ و جلّ می فرماید: «و تأویل آن را جز خدا و پایداران در علم کسی نمی داند».
6- ابو بصیر گوید:
امام صادق علیه السّلام فرمود: «ناگزیر باید پیش از آمدن قائم علیه السّلام سالی باشد که مردم در آن سال گرسنه بمانند و آنان را ترسی سخت از کشتار و کاهش در مالها و کم شدن عمرها و محصولات فراگیرد که این در کتاب خداوند بسیار آشکار است سپس این آیه را تلاوت فرمود: «و شما را حتما به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و میوه ها خواهیم آزمود و بردباران را بشارت ده».
7- جابر جعفیّ گوید:
«از امام باقر علیه السّلام سؤال کردم از معنی فرمایش خدای تعالی:
«و ما شما را حتما خواهیم آزمود به چیزی از ترس و گرسنگی- تا آخر آیه» پس آن حضرت فرمود: «ای جابر آن دارای معنی خاصّ و معنی عامّ است، و امّا وجه خاصّ از گرسنگی در کوفه است که خداوند آن را به دشمنان آل محمّد علیهم السّلام اختصاص داده و آنان را بدان وسیله نابود می سازد، و امّا به معنی عامّ در شام واقع می شود که ترس و گرسنگی که [هرگز ]نظیر آن گریبانگیرشان نشده آنان را فرا می گیرد، و امّا گرسنگی قبل از قیام قائم علیه السّلام روی می دهد و ترس پس از قیام قائم علیه السّلام واقع می شود».
8- داود دجاجی از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«از امیر المؤمنین علیه السّلام سؤال شد در باره فرمایش خدای تعالی: فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ (و گروههای مردم در میان خود اختلاف کردند) فرمود: از پدید آمدن سه چیز منتظر فرج باشید، گفته شد: ای امیر المؤمنین آنها کدامند؟ پس فرمود: اختلاف اهل شام در میان خود و پرچمهای سیاه از خراسان، و وحشتی در ماه رمضان، پرسیده شد:
وحشت در ماه رمضان چیست؟ فرمود: مگر نشنیده اید فرمایش خدای عزّ و جلّ را در قرآن إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً- الخ: (اگر ما بخواهیم از آسمان آیتی بر ایشان فرو فرستیم که گردنهای ایشان برای آن خاضع و ذلیل گردد) آن همان نشانه ای است که دوشیزگان پردگی را از پس پرده هایشان بیرون کشد و خفته را بیدار و بیدار را به وحشت می افکند».
9- عمر بن حنظله از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«قائم را پنج نشانه است: [پیدایش ]سفیانیّ، و یمانیّ، و صیحه ای از آسمان، و کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن زمین در بیداء (دشت)». 10- داود بن سرحان از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«سالی که در آن صیحه رخ می دهد پیش از آن در ماه رجب نشانه ای است، عرض کردم: آن کدام است؟ فرمود: چهره ای در ماه بر دمد و دستی بیرون آید».
11- عبد اللَّه بن سنان از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«وقوع نداء از امور حتمی است، و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیّه از امور حتمی، و کف دستی که از افق آسمان بیرون می آید از امور حتمی است، و اضافه فرمود: و نیز وحشتی در ماه رمضان که خفته را بیدار گرداند و شخص بیدار را به وحشت افکند و دوشیزگان پردگی را از پس پرده هایشان بیرون کند».
12- احمد بن محمّد بن أبی نصر از امام رضا علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«پیش از این امر، سفیانیّ و یمانیّ و مروانیّ و شعیب بن صالح باید ظاهر شوند پس چگونه این شخص (یعنی محمّد بن ابراهیم بن اسماعیل که معروف به ابن طباطبا است) چنین ادّعا می کند؟»؛ (یعنی ادّعای علامات قبل از قیام قائم علیه السلام رسیده است و دلالت دارد که ظهور آن حضرت پس از آن واقع خواهد شد چنان که ائمه علیهم السلام فرموده اند)
مهدویّت می کند و خود را قائم آل محمّد می داند).
13- ابو بصیر از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«هنگامی که آتشی را شبیه هردی- رنگ زرد و سرخ- بسیار بزرگ مشاهده کردید که از [جانب ]مشرق سه روز یا هفته ای سر زده است، پس چشم به راه فرج آل محمّد علیهم السّلام داشته باشید ان شاء اللَّه عزّ و جلّ که خداوند عزیز و حکیم است، سپس فرمود: آن صیحه جز در ماه رمضان بر نخواهد خاست [زیرا ماه رمضان ]ماه خدا است، [و آن صیحه که در آن است ]همان آوای بس بلند جبرئیل علیه السّلام بدین مردمان است، بعد فرمود:
نداکننده ای از آسمان به نام حضرت قائم علیه السّلام ندا سر می دهد و هر که در مشرق و مغرب است می شنود، هیچ خفته ای نمی ماند مگر اینکه بیدار می گردد، و هیچ ایستاده ای نمی ماند مگر اینکه می نشیند، و هیچ نشسته ای نمی ماند مگر اینکه از وحشت آن صدا بر دو پای خویش بر می خیزد، پس خداوند هر که را بدان آوا عبرت پذیرد و پاسخ گوید مورد رحمت قرار دهد که آن صدای نخستین آوای جبرئیل روح الأمین علیه السّلام است.
سپس فرمود: آن صدا در ماه رمضان در شب جمعه شب بیست و سوم است، پس در آن تردید نکنید، بشنوید و اطاعت کنید، و در پایان روز آواز ابلیس ملعون است که ندا در می دهد: بدانید که فلانی مظلومانه کشته شد، برای اینکه مردم را دچار شکّ و گرفتاری سازد. پس بسی افراد شکّ کننده سرگردان در آن روز (پدید آیند) که در آتش سرازیر خواهند شد، پس اگر در ماه رمضان آوائی شنیدید در آن تردید نکنید که صدای جبرئیل است، و نشانه آن این است که او به نام قائم و اسم پدرش ندا سر می دهد تا آنجا که دوشیزه در پس پرده خویش آن را بشنود و پدر و برادر خود را بر خروج برانگیزد.
و آن حضرت فرمود: ناگزیر و بدون شکّ قبل از خروج قائم علیه السّلام این دو صدا برخواهد خاست: صدائی از آسمان و آن آوای جبرئیل است، [به نام صاحب این امر و نام پدرش ]و صدای دومین از زمین بر می خیزد، و آن آوای ابلیس لعین است که ندا می کند به نام فلانی که او مظلومانه کشته شد، و مرادش از آن ایجاد فتنه است، پس صدای نخستین را پیروی کنید و بپرهیزید از صدای دوم که بدان دچار گرفتاری شوید.
و فرمود: قائم علیه السّلام قیام نمی کند مگر در حال ترس سخت مردم و زلزله ها و گرفتاری و بلائی که مردم را فرا می گیرد و پیس از آن طاعون و شمشیری برنده در میان عرب و اختلاف سخت بین مردم، و پراکندگی در دینشان، و پیدایش دگرگونی در وضعشان تا جایی که آرزوکننده از شدّت آنچه از هاری مردم و دریدن پاره ای پاره دیگر را که مشاهده می کند، شبانه روز آرزوی موت می نماید، و خروج آن حضرت به هنگامی که خروج می کند همزمان با یأس و ناامیدی مردم از دیدن فرج است، پس خوشا به حال آن کس که او را در می یابد و از یاوران اوست، وای و وای به تمامی بر آن کس که با او دشمنی ورزد و مخالفت کند و از فرمان او روی گرداند و از دشمنان او باشد.
و فرمود: هنگامی که آن حضرت خروج کند با أمری نوین و فرمانی جدید و طریقه ای نو و حکمی تازه قیام خواهد کرد، بر عرب سخت گران است، او را کاری جز کشتار (نابکاران) نباشد، و هیچ یک (از دشمنان که از عناد و مخالفت دست بر نمی دارند) را باقی نگذارد و در راه خدا سرزنش هیچ ملامت کننده ای او را تحت تأثیر قرار نمی دهد.
سپس فرمود: هنگامی که فلان خاندان در میان خودشان به اختلاف پرداختند، پس در آن هنگام منتظر فرج باشید، و فرج شما پدید نمی آید مگر در اختلاف فلان خاندان، و چون آنان اختلاف نمودند پس منتظر برآمدن صیحه در ماه رمضان و خروج قائم علیه السّلام باشید، همانا خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد، و قائم خروج نمی کند و شما آنچه دوست می دارید نمی بینید تا اینکه فلان خاندان در میان خویش اختلاف کنند پس چون چنین شود مردم در باره ایشان به طمع افتند و اختلاف کلمه روی دهد و سفیانی خروج کند. و فرمود: ناگزیر باید فلان خاندان به حکومت دست یابند، چون به حکومت رسیدند و سپس به اختلاف پرداختند حکومت آنان دچار از هم پاشیدگی و کارشان دستخوش پراکندگی گردد تا اینکه آن خراسانیّ و آن سفیانیّ بر ایشان خروج کنند، این یک از مشرق و آن دیگری از مغرب و در رسیدن به کوفه بر یک دیگر پیشی گیرند همچون دو اسب مسابقه، این از این سوی و آن دیگری از آن سوی تا اینکه نابودی (انقراض) فلان خاندان به دستهای ایشان صورت گیرد، بدانید که ایشان هیچ یک از آنان را باقی نخواهد گذاشت.
سپس فرمود: خروج سفیانیّ و یمانیّ و خراسانیّ در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده هر یک از پی دیگری؛ و جنگ قدرت و هیبت از هر سوی فراگیر شود، وای بر کسی که با آنان دشمنی و ستیز کند؛ در میان پرچمها راهنماتر از پرچم یمانیّ نباشد که آن پرچم هدایت است زیرا دعوت به صاحب شما می کند، و هنگامی که یمانیّ خروج کند خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است و چون یمانیّ خروج کرد به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است، هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او به سوی حقّ و راه مستقیم فرا می خواند. سپس آن حضرت به من فرمود: همانا از دست رفتن و سقوط حکومت فلان خاندان همانند شکستن کاسه سفالین است، و همچون مردی است که در دستش کاسه ای سفالین بوده و او مشغول راه رفتن باشد که ناگاه در حالی که غافل است کاسه از دستش فرو افتد و بشکند، پس هنگامی که فرو افتاد بگوید: آه- همچون خود باخته ای- پس، از دست رفتن دولت آنان چنین است که به کلّی از زوال آن بی خبر باشند.
و امیر المؤمنین علیه السّلام بر منبر کوفه فرمود: «همانا خدای عزّ و جلّ ذکره در آنچه مقدّر فرموده و حکم کرده و محتوم داشته که گزیر از آن نیست و شدنی است مقدّر فرموده که بنی امیّه را آشکارا با شمشیر فرو گیرد و اینکه فلان خاندان را ناگهانی دریابد».
و آن حضرت فرمود: ناگزیر باید آسیائی به گردش در آید و خرد کند و چون بر محورش برپا شد و بر پایه اش استوار گردید خداوند بنده ای بی گذشت و سنگدل و از خاندانی گمنام (بی اصل و نسب) را برانگیزد که پیروزی با اوست، یارانش دارای موهای بلند و سبیل دار و سیاه جامه هایشان در بر، صاحبان پرچمهای سیاه هستند وای بر آن کس که با ایشان دشمنی ورزد که بی قانون و ملاحظه او را بکشند، به خدا سوگند گوئی هم اکنون آنان را پیش چشم می بینم و به کردارشان می نگرم و به آنچه را که بدکاران و ستمگران عرب از ناحیه ایشان می بینند، خداوند آنان را که مهری در دلشان نیست بر ایشان چیره گرداند، پس ایشان را در شهرهای خودشان در کنار فرات شهرهای بیابانی و ساحلی بی حساب می کشند، به سزای آنچه کرده اند، و پروردگار تو به بندگانش ستمکار نیست».
14- شرحبیل گوید:
امام باقر علیه السّلام- که من از آن حضرت در باره قائم علیه السّلام سؤال کرده بودم- فرمود: «همانا این کار نخواهد شد تا اینکه نداکننده ای از آسمان ندائی سر دهد که اهل مشرق و مغرب بشنوند تا جایی که دوشیزگان در پس پرده خویش بشنوند».
15- زیاد قندی به واسطه تعدادی از یاران خود از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که گفت:
به آن حضرت عرض کردیم: آیا سفیانی از حتمیّات است، فرمود آری و نیز کشته شدن نفس زکیّه از امور حتمی است و قائم از حتمیّات است و فرو رفتن دشت از حتمیّات است و کف دستی که از آسمان بیرون آید از حتمیّات است و برخاستن آواز [از آسمان از حتمیّات ]است، پس عرض کردم: آن آواز چه خواهد بود؟ فرمود:
نداکننده ای به نام قائم و نام پدرش [علیهما السّلام ]است ندا می کند».
16- ابن أبی یعفور گوید:
امام صادق علیه السّلام به من فرمود: «هلاک فلانی [-نام مردی از بنی عبّاس- ]را با دستت داشته بشمار، و خروج سفیانی را، و کشته شدن نفس زکیّه را، و سپاهی را که در زمین فرو می روند، و آن آواز را، عرض کردم: آواز چیست آیا همان نداکننده است؟ پس فرمود: آری و صاحب این امر بدان وسیله شناخته می شود، سپس فرمود: فرج کامل در نابودی فلانی [از بنی عبّاس ]است».
17- عبایة بن ربعی اسدیّ گوید:
«در میان پنج نفر که من پنجمین و کوچکترین فرد گروه از نظر سنّی بودم خدمت أمیر المؤمنین علیّ علیه السّلام رسیدیم و شنیدم که آن حضرت می فرمود: برادرم رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله برای من حدیث کرد و آن حضرت فرمود: «من آخرین و پایان بخش هزار پیامبر و تو آخرین کس و پایان بخش هزار وصی هستی». و من تکلیفی بر عهده ام قرار گرفت که بر هیچ یک از آن اوصیاء نبوده است. (راوی گوید) عرض کردم: ای أمیر المؤمنین مردم در باره تو به انصاف رفتار نکردند، پس فرمود: ای پسر برادر چنان نیست که تو پنداشته ای، به خدا سوگند من خود هزار کلمه می دانم که آن را هیچ کس غیر از من و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نمی داند و آنان از آن جمله یک آیه را در کتاب خدای عزّ و جلّ می خوانند و آن عبارت است از وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً- الخ «و آنگاه که وعده آنان به سر رسد جنبنده ای را از زمین برای آنان برانگیزیم تا با ایشان سخن گوید که این مردم بودند که به آیات ما یقین نداشتند» ولی چنان که شایسته تدبّر در آن است نسبت به آن تدبّر نمی کنند.
آیا شما را از پایان دولت فلان خاندان با خبر نکنم؟ عرض کردیم چرا ای امیر مؤمنان. فرمود: کشتن نفس محترمی، در روزی محترم در شهری محترم از طایفه ای از قریش، سوگند به کسی که دانه را شکافت و بشر را آفرید آنان را پس از او جز پانزده شب حکومت نخواهد بود، عرض کردیم: آیا پیش از این یا پس از این چیزی دیگر هست؟ فرمود: صیحه ای است در ماه رمضان که بیدار را به وحشت اندازد و خفته را بیدار کند و دوشیزگان را از پس پرده خویش بیرون کشد».
18- ابو بکر حضرمی از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که از آن حضرت شنیده است که می فرماید:
«ناگزیر بنی عبّاس باید به حکومت رسند، پس چون به حکومت رسیدند و دچار اختلاف شدند و کارشان دچار از هم پاشیدگی شد علامات قبل از قیام قائم علیه السلام رسیده است و دلالت دارد که ظهور آن حضرت پس از آن واقع خواهد شد چنان که ائمه علیهم السلام فرموده اند)
خراسان و سفیانی بر ایشان خروج کنند، این از مشرق و آن دیگر از مغرب و همچون دو اسب مسابقه به سوی کوفه از یک دیگر پیشی جویند، این از این سوی و آن از دیگر سوی تا اینکه نابودی آنان به دست ایشان انجام پذیرد، بدانید که این دو هیچ یک از ایشان را هرگز باقی نخواهند گذاشت».
19- عبد اللَّه بن سنان گوید:
خدمت امام صادق علیه السّلام بودم و شنیدم که مردی از همدان به آن حضرت می گفت: این عامّه (اهل تسنّن) ما را مورد عیبجوئی و سرزنش قرار می دهند و به ما می گویند: شما می پندارید که نداکننده ای از آسمان به نام صاحب این امر آواز خواهد داد، آن حضرت که در این هنگام تکیه داده بود خشمگین شد و به حالت نشسته درآمده، سپس فرمود: آن را از من روایت نکنید بلکه از پدرم روایت کنید و اشکالی بر شما در آن نیست، من گواهی می دهم که خود شنیدم از پدرم می فرمود: به خدا سوگند که این در کتاب خدای عزّ و جلّ کاملا روشن است آنجا که می فرماید: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً- الخ «اگر بخواهیم نشانه ای از آسمان بر ایشان فرو فرستیم که گردنهای ایشان برای آن خاضع و ذلیل گردد» پس در آن هنگام هیچ کس در زمین به جای نماند مگر آنکه در برابر آن خضوع کند و گردن خود فرود آورد، و چون مردم روی زمین آن صدا را بشنوند که از آسمان ندا می دهد «آگاه باشید که حقّ در جانب علیّ بن ابی طالب [علیه السّلام ]و پیروان اوست» پس همه ایمان آورند. آن حضرت فرمود: و چون فردا شود ابلیس در فضا بالا رود تا از دیده زمینیان پوشیده گردد سپس آواز سر دهد «بدانید که حقّ در عثمان بن عفّان و پیروان اوست که او مظلومانه کشته شد پس خونخواهی کنید» آن حضرت فرمود: پس خداوند آنان را که ایمان دارند به گفتار ثابت بر حقّ پایدار می دارد و آن همان ندای نخستین است، ولی آنان که در دلهایشان بیماری است در آن هنگام دچار تردید می شوند، و آن بیماری به خدا سوگند دشمنی با ماست که در آن زمان از ما بیزاری جویند و ما را ناسزا گویند و گویند: که ندا دهنده نخستین سحری از سحرهای این خاندان است، آنگاه امام صادق علیه السّلام این فرمایش خدای عزّ و جلّ را تلاوت فرمود وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا- الخ «و اگر نشانه ای را ببینند روی گردانند و گویند سحر سابقه داری است». و نیز حسن بن محبوب از طریق عبد اللَّه بن سنان همانند حدیث یاد شده را جداگانه با همان الفاظ روایت کرده است.
20- عبد الصّمد بن بشیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که عماره همدانی از آن حضرت پرسید و عرض کرد:
خداوند حال شما را اصلاح فرماید همانا مردمی ما را سرزنش می کنند و می گویند شما چنین می پندارید که در آینده نزدیک آوازی از آسمان برخواهد خاست، پس آن حضرت فرمود: از من روایت نکن بلکه آن را از پدرم بازگو کن، که پدرم می فرمود: این مطلب در کتاب خداست که «اگر ما بخواهیم آیتی از آسمان بر ایشان فرو فرستیم که گردنهای ایشان برای آن خاضع گردد» پس مردم روی زمین جملگی به آواز نخستین ایمان آورند و چون فردا در رسد ابلیس لعین بالا رود تا اینکه در فضای آسمان از دید زمین پنهان شود سپس آواز می دهد «آگاه باشید که عثمان مظلومانه کشته شد، خونش را مطالبه کنید» پس هر کس که خدای عزّ و جلّ برایش بدی خواسته باشد باز گردد، و گویند: این سحر شیعیان است، و تا آنجا که ما را ناسزا گویند و ادّعا کنند: آن از سحر آل محمّد است و این خود مصداق فرمایش خدای عزّ و جلّ است که «و اگر آیتی ببینند روی گردانند و گویند سحر سابقه داری است».
21- محمّد بن صامت از امام صادق علیه السّلام روایت کرده گوید:
«به آن حضرت عرض کردم: پیش از وقوع این امر نشانه ای نیست؟ فرمود: چرا، عرض کردم: آن چیست؟
فرمود: نابودی عبّاسی، و خروج سفیانی، و کشته شدن نفس زکیّه، و فرو رفتن زمین در صحرا، و آواز آسمان، پس عرض کردم: فدایت گردم می ترسم این امر به درازا کشد.
فرمود: نه، آن همچون رشته منظّمی به دنبال هم خواهد بود».
22- ابو بصیر از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«قائم علیه السّلام در سالهای فرد، نه، یک، سه، پنج قیام می کند، و فرمود: هنگامی که با بنی امیّه به اختلاف پرداختند و دولت ایشان از میان رفت و سپس اولاد عبّاس به حکومت رسیدند، پس همواره در بهار حکومت و فراوانی و طراوت زندگی به سر خواهند برد تا آنکه در میان خود به اختلاف پردازند و چون اختلاف کردند دولتشان از میان می رود، و اهل مشرق و اهل مغرب نیز دچار اختلاف شوند، آری همچنین اهل قبله نیز گرفتار اختلاف شوند و ناراحتی و سختی بسیار به مردم خواهد رسید از آنچه بر ایشان از ترس می گذرد، پس پیوسته بدان حال خواهند بود تا اینکه نداکننده ای از آسمان آواز برآورد و چون ندا برآمد پس کوچ کنید! کوچ کنید، به خدا سوگند گوئی به او می نگرم که در میان رکن و مقام از مردم به امری نوین و فرمانی جدید و نظامی تازه از آسمان (نظامی الهی) بیعت گیرد، بدانید که هیچ پرچمی (که او گسیل داشته) بدو بازگردانده نشود تا پایان عمر او». 23- فضیل بن محمّد از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «بدانید آن ندا که از آسمان به نام قائم است در کتاب خدا بسیار روشن است، عرض کردم: آن در کجا است خداوند حال شما را اصلاح فرماید؟ فرمود: در طسم تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ که می فرماید: «اگر بخواهیم نشانه ای از آسمان برایشان فرو فرستیم تا گردنهای ایشان برای آن خاضع و ذلیل گردد» آن حضرت فرمود: هنگامی که صدا را بشنوند همچون کسانی که پرنده بر سرشان نشسته باشد بی حرکت بمانند». 24- ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «هنگامی که عبّاسیّ از چوبهای (پله های چوبین) منبر مروان بالا رود، حکومت بنی عبّاس ترقّی و رونق خواهد یافت و فرمود: پدرم- یعنی امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: لا جرم باید آتشی از آذربایجان برافروزد که چیزی در برابرش نتواند ایستاد، پس چون چنین شود در خانه های خود بمانید و تا زمانی که ما آرام هستیم شما نیز آرام باشید، و چون حرکت کننده ما به فعّالیت پرداخت به سوی او بشتابید اگر چه بر سر زانوان، به خدا سوگند گوئی من هم اکنون بدو می نگرم که در میان رکن و مقام از مردم بر فرمانی جدید که بر عرب سخت گران است بیعت می گیرد، فرمود: و وای بر عرب از شرّی که به زودی فرا می رسد». 25- عبید بن زراره از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «نام قائم را می خوانند و در حالی که در پشت مقام است به خدمتش می رسند و به او عرض می شود: نام شما اعلام شده، پس منتظر چه هستید؟ سپس دست آن حضرت گرفته می شود و با او بیعت می گردد، (راوی) گوید: زراره به من گفت: خدا را شکر ما شنیده بودیم که قائم علیه السّلام با اکراه بیعت می شود و جهت کراهت آن حضرت را نمی دانستیم، بعد فهمیدیم آن کراهتی است که گناهی در آن وجود ندارد». 26- حمران بن أعین از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «از امور حتمی که بناچار باید قبل از قیام قائم باشد خروج سفیانیّ و فرو رفتن زمین در صحرا و کشته شدن نفس زکیّه و آواز دهنده از آسمان است». 2- ناجیه قطّان گوید که شنیده است امام باقر علیه السّلام می فرماید: «همانا آن آواز دهنده ندا می کند که: «مهدیّ [از آل محمّد ]فلانی فرزند فلانی است» با ذکر نام او و نام پدرش، پس شیطان ندا می کند: «همانا فلانی و پیروانش بر حقّ اند- یعنی مردی از بنی امیّه-». 28- زرارة بن أعین گوید: شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرمود: نداکننده ای از آسمان ندا می کند که: «فقط فلانی امیر است» و آواز دهنده ای دیگر ندا می کند: «فقط علیّ و پیروان او پیروزند» عرض کردم: پس چه کسی پس از این با مهدی می جنگد؟ فرمود:
شیطان آواز می دهد: «همانا فلانی و پیروانش پیروزند- شعار به نفع مردی از بنی امیّه-» عرض کردم: پس چه کسی می تواند راست را از دروغ باز شناسد؟ فرمود:
آن را کسانی که حدیث ما را نقل می کرده اند و قبل از اینکه واقع شود می گویند که آن واقع خواهد شد و می دانند که آنان همان بر حقّان راستگویند، می شناسند».
29- زرارة بن أعین گوید:
«به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: در شگفتم، خداوند حال شما را به سلامت دارد و من در عجبم از قائم که چگونه با او جنگ می کنند با وجود آنچه از شگفتیها که می بینند از فرو بردن زمین صحرا سپاهیان را، و آن صدا که از آسمان است؟ پس فرمود: همان شیطان آنان را رها نمی کند تا جایی که ندا کند همچنان که برای رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در روز عقبه ندا کرد».
30- هشام بن سالم گوید:
«به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: جریری برادر اسحاق به ما می گوید: شما می گوئید: آنها دو صدا است پس کدام یک از آن دو (شناخته می شود که) راست از دروغ است؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: به او بگوئید: همان کسی که ما را بدان آگاه ساخته- و تو منکر هستی که این واقع خواهد شد- هم او راستگو است». (والد معظّم در شرح حدیث فوق فرموده اند: یعنی آن را کسی که قبل از وقوعش بدان اعتقاد دارد می شناسد و آدمی چون تو، حقّدار را از آنکه بر باطل است باز نمی شناسد همچنان که هم اکنون بدان انکار داری، پس کسی که هم اکنون سخن حقّ را تصدیق دارد همو هنگام وقوعش نیز تصدیق و شناخته خواهد داشت).
31- هشام بن سالم گوید:
شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرمود: «آنها دو صیحه است، یک صیحه در آغاز شب و صیحه دیگر در پایان شب دوم، گوید: عرض کردم: آن چگونه است؟ گوید: آن حضرت فرمود: یکی از آسمان، و یکی از ابلیس، پس عرض کردم: این از آن چگونه شناخته می شود؟ فرمود: کسی که آن را قبل از وقوع شنیده (و بدان ایمان دارد) می شناسد».
32- عبد الرّحمن بن مسلمة الجریری گوید:
«به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: مردم ما را سرزنش می کنند و می گویند: حقّدار از آنکه بر باطل است هر گاه هر دو حاضر باشند از کجا باز شناخته می شود؟ آن حضرت فرمود: شما چه پاسخی به ایشان می دهید؟ عرض کردم: ما به ایشان پاسخی نمی دهیم، گوید: پس آن حضرت فرمود:
به ایشان بگوئید هنگامی که آن واقع شد کسی که مؤمن بوده و قبل از وقوعش بدان ایمان دارد آن وقت هم آن را تصدیق علامات قبل از قیام قائم علیه السلام رسیده است و دلالت دارد که ظهور آن حضرت پس از آن واقع خواهد شد چنان که ائمه علیهم السلام فرموده اند)
خواهد کرد [فرمود ]همانا خدای عزّ و جلّ می فرماید: أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی- الخ. «آیا کسی که به سوی حقّ هدایت می کند شایسته تر است که مورد پیروی قرار گیرد یا آن کس که خود راه نمی یابد مگر اینکه هدایت شود پس چیست شما را چگونه حکم می کنید».
33- عبد اللَّه بن سنان گوید:
شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرمود: آواز دهنده ای از آسمان به نام صاحب این امر ندا می کند: بدانید که امر از آن فلانی پسر فلانی است (کار را به دست گرفته) پس جنگ بیهوده برای چیست؟».
34- عبد اللَّه بن سنان گوید:
شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرماید: «این کاری که شما گردنهایتان را به جانبش می کشید نخواهد شد تا اینکه نداکننده ای از آسمان آواز دهد:
بدانید که فلانی صاحب امر است پس جنگ بر سر چیست؟».
35- عبد اللَّه بن سنان گوید:
شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرماید: «مردم را مرگ و کشتاری فرا گیرد تا آنجا که مردم در آن حال به حرم پناه جویند، پس نداکننده ای صادق از شدّت کشتار آواز دهد: کشت و کشتار برای چیست؟ صاحب شما فلانی است».
36- محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«سفیانی و قائم در یک سال خواهند بود».
37- ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود:
«در آن میان که مردم در عرفات ایستاده اند ناگاه سواری که بر شتری تندرو سوار است نزد آنان آمده و ایشان را از مرگ خلیفه ای آگاه کند که فرج آل محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و گشایش همگی مردم در مرگ اوست.
و فرمود: هنگامی که در آسمان نشانه ای دیدید (که آن) آتش بزرگی است که از جانب مشرق چند شب سر می کشد، پس فرج مردم بدان وقت است و آن اندکی پیش از (قیام) قائم علیه السّلام است.
38- ابو الطّفیل گوید:
ابن الکوّاء از امیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السّلام در مورد غضب سؤال کرد پس آن حضرت فرمود: چقدر دور است آن غضب، چقدر دور است مرگهائی که میان آن مرگها روی دهد و سواری که بر شتری تندرو باشد، و آن سوار بر شتر تندرو چیست؟ شتری که میانش با میان بندش به هم در آمیخته (یعنی تنگش به میان فرو رفته) و آن سوار به ایشان خبری را اطّلاع دهد که او را بکشند، سپس بدان هنگام آن غضب فرا می رسد».
39- ابو الطّفیل از حذیفة بن یمان روایت کرده که گفت:
خلیفه ای کشته می شود که نه در آسمان عذرپذیری و نه در زمین یاوری دارد و خلیفه ای از خلافت خلع می شود تا آنجا که بر روی زمین گام بردارد و از زمین هیچ چیز او را نباشد و ابن السبیّه را جانشین خود گرداند، (اسلم مکّی) گوید: پس ابو الطّفیل گفت: ای همشیره زاده ام ای کاش من و تو از لشکر او می بودیم، گوید: گفتم: دائی برای چه چنان آرزوئی داری؟ گفت: برای اینکه حذیفه مرا حدیث کرد که حکومت به خاندان نبوّت باز خواهد گشت».
40- ابو بصیر گوید:
«از امام باقر علیه السّلام در مورد تفسیر فرمایش خدای عزّ و جلّ سؤال شد که می فرماید: سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الآْفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ- الآیة «بزودی نشانه های خود را در آفاق جهان و در جانهای ایشان به آنان خواهیم نمود تا بر ایشان روشن گردد که او بر حقّ است» فرمود: به آنان در جانشان مسخ را خواهد نمود و آنچه در جهان آنان را نشان می دهد تنگ شدن محیط زندگی بر ایشان است، پس قدرت خداوند را در خودشان و در محیطشان مشاهده می کنند، و فرمایش خداوند: «تا بر ایشان روشن شود که او بر حقّ است» مقصود از آن خروج قائم است که آن حقّ است از سوی خدای عزّ و جلّ و این خلق او را می بینند و چاره ای از آن نیست». (مراد از تفسیر در خبر، تأویل است نه تفسیر اصطلاحی).
41- ابو بصیر گوید:
«به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: فرمایش خدای عزّ و جلّ که می فرماید: عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الآْخِرَةِ «عذاب خواری آور در زندگی دنیا و در آخرت» عذاب خوارساز دنیا چیست؟ پس فرمود: ای ابا بصیر کدام ننگی رسواکننده تر از این است که مرد در خانه و در اطاق خود و در کنار برادران و در میان اهل و عیال خود باشد ناگاه خانواده اش گریبانها بر او چاک زنند و فریاد بر آورند، و مردم بگویند: این چیست؟ گفته شود: فلانی هم اکنون مسخ شد، عرض کردم: قبل از قیام قائم علیه السّلام است یا پس از آن؟ فرمود: نه بلکه قبل از آن».
42- یعقوب [بن ]السّرّاج گوید:
«به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ فرمود: هنگامی که بنی عبّاس به اختلاف دچار شوند و اساس حکومتشان سست گردد و در ایشان کسی طمع ورزد که هرگز طمع و خیال آن را نمی داشته و عرب لجام خود را بگسلد و هر صاحب وسیله دفاعی وسیله دفاع خود را بر افرازد و سفیانی ظهور کند، و یمانیّ پدیدار گردد، و حسنی به جنبش خیزد، آنگاه صاحب این امر با میراث رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله از مدینه به سوی مکّه خروج نماید. عرض کردم: میراث رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله چیست؟ فرمود: شمشیر و زره و عمامه و برد و پرچم و عصا و اسب و وسائل جنگی و زین آن حضرت».
43- یعقوب السّرّاج گوید:
به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ پس فرمود: آنگاه که فرزندان عبّاس به اختلاف پردازند و حکومت ایشان سست گردد و (راوی) حدیث یاد شده را بعینه ذکر کرده تا رسیده است به ذکر آلات جنگی و زین و افزوده است: «تا اینکه بر فراز مکّه فرود آید، و شمشیر را از نیامش بیرون می کشد، و زره را می پوشد و پرچم و برد را باز می کند، و عمامه را به سر می گذارد، و عصا را به دست می گیرد و از خداوند در باره ظهورش اجازه می خواهد، پس یکی از خادمین آن حضرت از آن موضوع آگاه می شود، و نزد حسنیّ آمده او را از خبر آگاه می کند و حسنیّ به خروج از آن حضرت پیش دستی می کند، پس مردم مکّه بر او شوریده و او را به قتل می رسانند و سرش را به نزد شامی می فرستند، پس در این هنگام صاحب این أمر ظهور می کند و مردم با او بیعت کرده و از او پیروی می کنند، و آن شامی سپاهی به سوی مدینه گسیل می دارد خداوند آنان را پیش از رسیدن به مدینه نابود می سازد، و در این زمان هر کس از فرزندان علیّ علیه السّلام که در مدینه است از آنجا به مکّه می گریزد و به صاحب امر می پیوندد، و صاحب امر به سوی عراق روی می آورد و سپاهی را روانه مدینه می سازد و خانواده خود را دستور می دهد که به مدینه باز گردد».
44- احمد بن محمّد بن أبی نصر گوید:
شنیدم امام رضا علیه السّلام می فرمود: «پیش از این امر (بیوح) خواهد بود، من نفهمیدم بیوح چیست؟ بعدا که به حجّ رفتم شنیدم عربی بادیه نشین گوید: امروز روزی بیوح است، به او گفتم بیوح چیست؟ گفت: سخت گرم».
45- بدر بن خلیل اسدیّ گوید:
«نزد امام باقر علیه السّلام بودم آن حضرت از دو نشانه یاد کرد که قبل از قیام قائم علیه السّلام است و از آن هنگام که خداوند آدم صلوات اللَّه علیه را بر زمین فرود آورده هرگز آن دو اتّفاق نیفتاده، و آن اینکه خورشید در نیمه ماه رمضان خواهد گرفت و ماه در آخر آن خواهد گرفت، پس مردی به آن حضرت گفت: یا ابن رسول اللَّه نه بلکه خورشید در آخر رمضان و ماه در نیمه آن خواهد گرفت، امام باقر علیه السّلام به او فرمود: من خود می دانم چه می گویم، آن دو نشانه هائی است که از زمان فرود آمدن آدم هرگز اتّفاق نیفتاده است». (چون به حساب منجّمان خسوف در وسط ماه واقع می شود و کسوف که گرفتن خورشید است در اواخر ماه).
46- ورد بن زید اسدی- برادر کمیت- از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
پیش از این امر پنج روز مانده گرفتگی ماه خواهد بود و نیز خورشید پانزده روز مانده و این در ماه رمضان واقع خواهد شد و آن هنگام حساب (پیش بینی) ستاره شناسان درهم خواهد ریخت».
47- ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«نشانه خروج مهدی گرفتن خورشید است در ماه رمضان در سیزدهم و چهاردهم آن ماه».
48- صالح بن سهل از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که «در مورد فرمایش خدای تعالی: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ سئوال کننده ای از عذاب قیامت که وقوعش حتمی است پرسید» آن حضرت فرمود:
تأویل این آیه در چیزی است که خواهد آمد: عذابی که در ثویّه واقع می شود- یعنی آتش- تا به کناسه می رسد، کناسه بنی اسد تا آنجا که بر ثقیف نیز بگذرد، هیچ جایگاه ستم بر آل محمّد را فرو نمی گذارد مگر اینکه آن را به آتش می کشد و آن پیش از قیام قائم علیه السّلام است».
49- جابر گوید:
امام باقر علیه السّلام فرمود: «این سوره را چگونه می خوانید؟ عرض کردم: کدام سوره؟ فرمود: سوره سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ پس فرمود: آن سوره «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نیست بلکه آن «سال سیل» است، و آن آتشی است که در ثویّه می افتد، و سپس از آنجا به کناسه بنی اسد می گذرد و بعد به ثقیف می رسد، تا اینکه هیچ جایگاه ستمی بر آل محمّد را فرو نمی گذارد مگر آن که آن را به آتش می کشد».
50- ابو خالد کابلی از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود:
گوئی می بینم که قومی در مشرق خروج کرده اند و خواستار حقّ اند ولی به ایشان داده نمی شود، باز خواستار آن می شوند و به آنان داده نمی شود، پس چون چنین می بینند شمشیرهای خود را بر گردن خویش می افکنند (آماده کارزار می شوند) پس آنچه می طلبند به ایشان بدهند ولی ایشان از پذیرفتن آن خودداری می کنند تا اینکه قیام نمایند و آن را به کسی باز ندهند مگر به صاحب شما، کشتگانشان شهیدند، بدانید اگر من خود آن را در می یافتم حتما خود را برای صاحب این امر نگاه می داشتم».
51- معروف بن خرّبوذ گوید:
«هیچ گاه خدمت امام باقر علیه السّلام نرسیدیم مگر اینکه آن حضرت فرمود: «خراسان، خراسان، سجستان، سجستان» مانند این بود که آن حضرت ما را بدان بشارت می داد».
52- ابو الجارود گوید:
شنیدم امام باقر علیه السّلام می فرمود: «هنگامی که بیعت پسر بچه ظاهر شد هر کس وسیله دفاع یا توانی داشته باشد با همان وسیله خود قیام خواهد کرد».
53- هشام بن سالم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«این امر نخواهد شد تا اینکه هیچ صنفی از مردم باقی نماند مگر اینکه بر مردم حکومت کند تا کسی نگوید: «اگر حاکم می شدیم به عدالت رفتار می کردیم» سپس قائم به حقّ و عدالت قیام خواهد کرد».
(از حدیث استفاده می شود که نظامهای حکومتی قبل از آن حضرت نظام حقّ و عدالت واقعی نیست).
54- زراره گوید:
«به امام صادق علیه السّلام عرض کردم که آن آواز (آسمانی) حقیقت دارد؟ فرمود: آری به خدا قسم چندان که هر قومی به زبان علامات قبل از قیام قائم علیه السلام رسیده است و دلالت دارد که ظهور آن حضرت پس از آن واقع خواهد شد چنان که ائمه علیهم السلام فرموده اند)
خودشان آن را می شنوند و فرمود: این امر نخواهد شد تا زمانی که نه دهم مردم از بین بروند».
55- ابراهیم بن عبید اللَّه بن العلاء از طریق پدر خود از امام صادق علیه السّلام روایت می کند که فرمود:
«أمیر المؤمنین علیه السّلام از چیزهائی سخن گفت که پس از آن حضرت تا قیام قائم روی خواهد داد، پس حسین علیه السّلام عرض کرد:
یا امیر المؤمنین خداوند چه زمانی زمین را از وجود ستمکاران پاک خواهد کرد؟
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: خداوند زمین را از ستمگران پاک نخواهد کرد تا آنکه خون محترمی ریخته شود- سپس جریان کار بنی امیّه و بنی عبّاس را طیّ حدیث مفصّلی بیان فرمود- سپس فرمود: هنگامی که قیام کننده در خراسان قیام کند و بر سرزمین کوفان و ملتان مسلّط شود و از جزیره بنی کاوان بگذرد و قائمی از ما در گیلان بر پا خیزد و آبر و دیلمان ]او را اجابت کنند و پرچمهای ترکان که در گوشه و کنار پراکنده است. برای فرزندان من ظاهر گردد و آنان در این گیرودارها (یا اندکی) به سر برند، هنگامی که بصره ویران گردد، و امیر امیران در مصر قیام کند- پس آن حضرت حکایت درازی را نقل فرمود- سپس فرمود: هنگامی که هزاران هزار نفر آماده شوند و صفها آرایش یابد، و گوسفند نر کشته شود آنجاست که آخرین به پا خیزد، و فتنه انگیز آشوب به پا کند، و کافر نابود گردد، سپس قائمی که در آرزویش هستند قیام کند که امام ناشناخته است، دارای شرف و فضیلت است و او از فرزندان تو است ای حسین که هیچ فرزندی چون او نیست، میان دو رکن آشکار گردد، در دو جامه پوسیده و کهنه بر جنّ و انس پیروز شود و در زمین جایی را بدون کشت و زرع (بیهوده و عاطل و بی ثمر) رها نکند، خوشا به حال کسی که زمان او را درک کند و به دوره او برسد و روزگار او را مشاهده نماید».
56- یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«چون شب جمعه فرا می رسد پروردگار تعالی فرشته ای را به آسمان دنیا فرو می فرستد، و هنگامی که صبح آن شب بر می دمد آن فرشته بر عرش بر فراز بیت المعمور نشیند، و برای محمّد و علیّ و حسن و حسین علیهم السّلام منبرهائی از نور گذارند و ایشان بر فراز آنها روند و فرشتگان و پیامبران و مؤمنان بر آنان گرد آیند و درهای آسمان گشوده گردد، و چون خورشید به نیمه روز رسد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله گوید: پروردگارا وعده خود (میعاد خود) که در کتاب خود آن را وعده فرموده ای که: «خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و کردار نیکو انجام داده اند وعده فرموده است که حتما آنان را در زمین خلافت بخشد همان گونه که پیشینیان را خلیفه ساخت و دین آنان را که بر ایشان اختیار فرموده (بر سایر ادیان) توان و غلبه بخشد و حتما آنان را از پس ترسشان ایمنی عطا فرماید» ی خواهد بود؟ سپس فرشتگان و پیامبران نیز همانند آن را گویند و بعد محمّد و علیّ و حسن و حسین علیهم السّلام به سجده در آیند و گویند: «پروردگارا به خشم آی که حریم تو دریده شده و برگزیدگان تو کشته شده اند، و بندگان نیکوکار تو خوار گشته اند، پس خداوند آنچه بخواهد انجام می دهد و آن روزی معیّن است».
57- خالد قلانسیّ از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که ان حضرت فرمود:
«هنگامی که دیوار مسجد کوفه که در انتهای آن قرار دارد از آن سمت که به خانه ابن مسعود متّصل است ویران شود، پس در آن وقت حکومت بنی فلان زوال خواهد یافت، بدانید که ویران کننده اش دیگر آن را نخواهد ساخت».
58- عبد الکریم بن عمرو خثعمیّ از مردی و آن مرد از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
قائم قیام نمی کند، تا اینکه دوازده مرد قیام کنند و جملگی بر این گفته متّفق شوند که ایشان او را دیده اند، و قائم ایشان را تکذیب کند».
59- معاذ بن مطر از مردی- که گوید:
او را کسی جز مسمع ابا سیّار نمی دانم- روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السّلام فرمود: «پیش از قیام قائم جنگ قیس، جنبش آغاز خواهد کرد» (یعنی شروع می شود)
60- عبید بن زراره گوید:
«در محضر امام صادق علیه السّلام از آن سفیانی یاد شد، پس آن حضرت فرمود «کجا و چگونه خروج می کند؟ در صورتی که آن کسی که چشم او را از کاسه در آورد در صنعاء هنوز خرج نکرده است».
61- علیّ بن محمّد بن الأعلم الأزدی به واسطه پدرش از جدّ خود روایت کرده که گفت:
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «پیش از قیام قائم مرگ سرخ و مرگ سفید و ملخی در فصل آن و ملخی در غیر فصلش سرخ رنگ چون خون پدید خواهد آمد، و امّا مرگ سرخ با شمشیر روی می دهد، و مرگ سفید همان طاعون است».
62- اصبغ بن نباته گوید:
شنیدم علیّ علیه السّلام می فرمود: «همانا پیش از قائم سالهای فریبکاری خواهد بود، که راستگو در آن دروغگو و دروغگو در آن راستگو قلمداد شود و ما حل در آن مقرّب باشد- و در حدیثی است که: «رویبضه در آن به سخن آید- عرض کردم: رویبضه چیست و ماحل کدام است؟ فرمود: مگر قرآن نمی خوانید که در آن می فرماید: وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ فرمود: مراد مکر است، پس عرض کردم: ماحل چه باشد؟ فرمود: یعنی مکّار سخن چین و جاسوس».
63- حذیفة بن منصور از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«همانا خدای را مائده: سفره ای است- و در روایتی غیر از این روایت به جای کلمه «مائده» کلمه «مأدبه» آمده است به معنی خوان- در قرقیسیاء که پدیدارشونده ای از آسمان سر برآورده ندا کند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین بشتابید برای سیر کردن شکم خود از گوشت بدنهای ستمکاران».
64- ابو بصیر گوید:
امام صادق علیه السّلام برای ما روایت کرد [و فرمود ]به نام قائم ندا داده می شود که ای فلان فرزند فلانی بپاخیز».
65- جابر از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«ای جابر، قائم ظهور نمی کند تا اینکه [مردم را ]فتنه ای در شام فرا گیرد که در جستجوی راه گریز باشند و آن را نیابند، و میان کوفه و حیره (نجف) کشتاری واقع شود، کشتگانشان (از هر دو طرف) مانند هم باشند، و نداکننده ای از آسمان ندائی برآورد».
66- محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«منتظر صدائی باشید که از جانب دمشق ناگهان به شما رسد، در آن آواز گشایشی بزرگ برای شما خواهد بود».
67- جابر بن یزید جعفیّ گوید:
امام باقر علیه السّلام فرمود: «ای جابر، بر زمین بنشین (خانه نشین باش) و دست و پائی نجنبان (فعّالیتی نکن) تا نشانه هائی را که برایت یاد می کنم ببینی چنانچه بدان برسی:
نخستین آنها اختلاف بنی عبّاس است و من در تو نمی بینم که آن را دریابی ولی پس از من آن را از من روایت کن، و آواز دهنده ای از آسمان ندا کند و شما را آوازی از جانب دمشق به فتح برسد، و قریه ای از آبادیهای شام به نام جابیه فرورود، بخشی از قسمت راست مسجد دمشق فرو ریزد، و گروهی مارقه (که شورشیانی گمراه و بدعتگزار و گول خورده) از ناحیه ترک خروج کنند، و اغتشاش و بی قانونی روم به دنبال آن باشد، و طایفه ترک روی آورند تا آنکه در جزیره فرود آیند، و نیز شورشیان از روم روی آورند تا در رمله فرود آیند، پس در آن سال ای جابر در هر سرزمینی از ناحیه مغرب اختلاف فراوانی پدید آید، پس نخستین سرزمینی که ویران می شود سرزمین شام باشد، سپس در آن هنگام اختلاف آنان بر سه پرچم باشد: پرچم أصهب و پرچم أبقع و پرچم سفیانی، پس سفیانی با ابقع برخورد کند و به جنگ پردازند، و سفیانی او و هر کس را که از او پیروی می کند خواهد کشت،سپس أصهب را می کشد، و بعد دیگر همّتی به کار نخواهد بست مگر روی آوردن به سوی عراق، و سپاهیانش به قرقیسیا گذر کنند و در آنجا به جنگ پردازند و صد هزار تن از ستمکاران در آنجا کشته شوند، و سفیانی سپاهی به کوفه گسیل دارد که هفتاد هزار نفر شمار ایشان باشد پس ایشان مردم کوفه را بکشند و به دار آویزند و اسیر کنند، در کشاکشی این چنین که بر ایشان واقع شده، ناگاه پرچمهائی از جانب خراسان پدیدار شود و پرچمداران منزلها را با سرعت بسیار بپیمایند و با آنان چند تن از اصحاب قائم همراه باشند سپس مردی از موالی (غیر بومی) اهل کوفه با جمعی ناتوان خروج کند، فرمانده سپاه سفیان میان حیره و کوفه او را به قتل رساند و سفیانی گروهی را به مدینه روانه کند و مهدی از آنجا به مکّه رهسپار شود و خبر به فرمانده سپاه سفیانی رسد که مهدی به جانب مکّه بیرون شده است، پس او لشکری از پی او روانه کند ولی او را نیابد تا اینکه مهدی با حالت ترس و نگرانی بدان سنّت که موسی بن عمران داشت داخل مکّه شود.
آن حضرت فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می آید، پس آواز دهنده ای از آسمان ندا می کند که «ای دشت، آن قوم را نابود ساز» پس دشت نیز ایشان را به درون خود می برد و هیچ یک از آنان نجات نمی یابد مگر سه نفر که خداوند رویشان را به پشت آنان بر می گرداند و ایشان از قبیله کلب هستند، و این آیه در مورد آنان نازل شده: «ای کسانی که کتاب به شما داده شده به آنچه ما فرو فرستادیم (قرآن) که آنچه را نزد شماست (تورات و انجیل) تصدیق می کند ایمان آورید پیش از آنکه چهره هائی را محو سازیم و آنها را به پشتهایشان برگردانیم- تا آخر آیه». حضرت فرمود: قائم در این هنگام در مکّه خواهد بود، پشت خود را به بیت الحرام تکیه داده و بدان پناه جسته آواز می دهد: ای مردم ما از خدا یاری می طلبیم، چه کسی از مردم (دعوت) ما را پاسخ می گوید؟ که ما خاندان پیامبر شما محمّد هستیم، و ما شایسته ترین مردم به خداوند و محمّد صلّی اللَّه علیه و آله می باشیم، پس هر که در باره آدم با من محاجّه کند بداند که من سزاوارترین مردم به آدم هستم؛ و هر که با من در باره نوح محاجّه پردازد بداند که من شایسته ترین مردم به ابراهیم هستم؛ و هر کس در مورد محمّد صلّی اللَّه علیه و آله با من به محاجّه برخیزد بداند که من سزاوارترین مردم به محمّد صلّی اللَّه علیه و آله هستم، و هر کس در مورد پیامبران با من محاجّه کند بداند که من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم، مگر خداوند در کتاب خود نمی فرماید: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ- الآیه «همانا خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید فرزندانی که برخی از آنان از نسل پاره ای دیگر هستند و خداوند شنوا و دانا است» پس من و ناراحتی که پیش از ظهور صاحب علیه السلام واقع خواهد شد رسیده است)
یادگاری هستم از آدم و به جا مانده از نوح و برگزیده از ابراهیم و خلاصه ای از محمّد که درود خداوند بر تمامی آنها باد.
بدانید هر کس با من در باره کتاب خدا به محاجّه پردازد پس من شایسته ترین مردم به کتاب خداوند هستم، هان: هر که در مورد سنّت رسول خدا با من محاجّه کند بداند که من سزاوارترین مردم به سنّت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله هستم، پس من به خدا سوگند می دهم هر کس را که امروز سخن مرا می شنود که حاضران [از شما ]به غایبان از شما می خواهم ابلاغ کند و به حقّ خدا و حقّ رسول او صلّی اللَّه علیه و آله و حقّ خودم که مرا بر شما حقّ خویشاوندی با رسول خدا است از شما می خواهم که ما را یاری نمائید و از ما باز دارید آن کس را که به ما ستم می کند که ما مورد وحشت و ستم قرار گرفتیم و از شهرها و فرزندانمان رانده شدیم و بر ما ستم شد و از حقّمان کنار زده شدیم و آنان که بر باطل بودند بر ما نسبت ناروا بستند پس خدا را خدا را (به یاد آرید) در حقّ ما، ما را خوار نسازید و ما را یاری کنید تا خدای تعالی شما را یاری فرماید».
آن حضرت ادامه داد: پس خداوند سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت را بر او گرد می آورد، و خداوند آنان را بدون قرار قبلی برای او فراهم آورد بسان پاره های ابر پائیز (که متفرّق اند و بعد به هم می پیوندند) ای جابر این همان آیه ای است که خداوند در کتاب خود آن را ذکر کرده است که:یْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً
«هر کجا که باشید خداوند همگی شما را گرد می آورد که خدا بر همه چیز توانا است» پس در میان رکن و مقام با او بیعت می کنند و با او فرمان و وصیّت نامه ای از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله همراه است که فرزندان آن را از پدران به ارث دریافت داشته اند، و قائم- ای جابر- مردی از فرزندان حسین است که خداوند کار او را یک شبه برایش اصلاح می فرماید، پس هر چه از آن جمله بر مردم مشکل نماید دیگر زاده شدن او از نسل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و ارث بردن او از علمای هر عالمی پس از دیگری بر ایشان مشکل نخواهد بود و باز اگر اینها هم جملگی بر ایشان مشکل باشد آن آواز که از آسمان بر می خیزد هنگامی که او به نام خودش و پدر و مادرش خوانده می شود دیگر مشکلی را بر ایشان باقی نمی گذارد».
68- ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«قائم روز عاشورا قیام خواهد کرد».
این نشانه ها که امامان علیهم السّلام ذکر فرموده اند با توجّه به فراوانی آن و به هم پیوستگی و تواتر آن روایتها و همقول بودن آنها (از حیث معنی) زم می سازد که قائم علیه السّلام ظهور نکند مگر پس از فرا رسیدن و تحقّق آن نشانه ها، زیرا آنان خبر داده اند که گزیری از وقوع آنها نیست (و حتما باید واقع شود) و ایشان راستگویانند، تا آنجا که به ایشان عرض شده است که: «ما امیدواریم آنچه در باره قائم علیه السّلام آرزو می کنیم تحقّق یابد ولی پیش از او، آن سفیانی در کار نباشد» و ایشان فرموده اند: «آری به خدا قسم که سفیانی از حتمیّات است و از وقوع آن گریزی نیست».
سپس وجود نشانه های پنجگانه را که برترین دلائل و برهانها بر ظهور حقّ پس از آنها است مورد تأکید و تصدیق قرار داده اند همان گونه که امر تعیین وقت ظهور را باطل اعلام داشته و فرموده اند: «هر کس برای شما تعیین وقتی را از ما روایت کند هر کس که باشد از تکذیب او پروا نداشته باشید که ما زمانی را (برای ظهور) تعیین نمی کنیم» و این از راست ترین گواهی ها است بر باطل بودن کار هر کسی که مدّعی مرتبه مقام قائم گردد یا برایش چنین ادّعائی شود، و پیش از پیدایش و فرا رسیدن این نشانه ها ظهور کند، به ویژه که احوال او همگی گواه بر باطل بودن ادّعای کسی باشد که برایش چنین ادّعائی شده است، از خداوند می خواهیم که به منّت و کرمش ما را از آن جمله قرار ندهد که با آراستن و فریبکاری در دین و گول زدن و تزویر کردن با سست دینان مرتدّ در پی دنیاجوئی هستند، و آنچه از پرتو هدایت و فروغ آن و جمال حقّ و زیبائی آن که به ما عطا فرموده از ما باز نستاند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.